بازگشت

آن روز آنها مؤمنان را مسخره مي كردند, اما امروز


در تـعقيب آيات گذشته كه سخن از نعمتها وپاداشهاى عظيم ابرار و نيكان مى گفت , در اينجا به گـوشـه اى از مـصائب و زحمات آنها كه در اين جهان به خاطرايمان و تقوا با آن روبه رو مى شوند اشاره مى كند, تا روشن شود كه آن پاداشهاى بزرگ بى حساب نيست .
نـخـست مى فرمايد: ((بدكاران (در دنيا) پيوسته به مؤمنان مى خنديدند)) (ان الذين اجرموا كانوا من الذين آمنوا يضحكون ).
خـنـده اى تـمـسـخـرآميز و تحقيركننده , خنده اى كه از روح طغيان و كبر و غرور وغفلت ناشى مى شود, و هميشه افراد سبك سر و مغرور در برابر مؤمنان باتقوا چنين خنده هاى مستانه داشته اند.
(آيـه )ـ در ايـن آيه دومين برخورد زشت آنها را بيان كرده , مى فرمايد: ((وهنگامى كه از كنارشان مى گذشتند آنها را با اشاره تمسخر مى كردند)) (واذا مروا بهم يتغامزون ).
و بـا ايـن علامات واشارات مى گويند: اين بى سروپاها را ببينيد كه مقربان درگاه خدا شده اند اين آسـتين پاره ها و پابرهنه ها را تماشا كنيد كه مدعى نزول وحى الهى بر خودشان هستند! واين گروه نـادان را بـنـگـريـد كـه مـى گـويـنـد استخوان پوسيده وخاك شده بار ديگر به حيات و زندگى برمى گردد و امثال اين سخنان زشت و بى محتوا.
(آيـه )ـ ايـنـها همه در برخوردشان با مؤمنان بود, در جلسات خصوصى نيزهمين برنامه را بازگو كرده , و سخريه ها را غيابا ادامه مى دادند, همان گونه كه آيه موردبحث مى گويد: ((و هنگامى كه بـه سـوى خـانـواده خـود بـاز مـى گـشـتند مسرور وخندان بودند)) و از آنچه انجام داده بودند خوشحالى مى كردند (واذا انقلبوا الى اهلهم انقلبوا فكهين ).
گـوئى فـتـح و پـيـروزى نـصـيب آنها شده كه به آن مباهات مى كنند, و باز هم درغياب , همان سخريه ها, و همان استهزاها ادامه دارد.
(آيه )ـ چهارمين عكس العمل شرارت آميز آنها در برابر مؤمنان اين بودكه : ((وقتى آنان را مى ديدند مى گفتند: اينها گمراهانند)) (واذا راوهم قالوا ان هؤلا لضالون ).
چـرا كـه راه و رسـم بـت پرستى و خرافاتى را كه درميان آنها رائج بود و هدايتش مى پنداشتند رها كـرده , و بـه سـوى ايـمـان بـه خـدا و توحيد خالص بازگشته و به گمان آنها لذت نقد دنيا را به نعمتهاى نسيه آخرت فروخته بودند.
(آيـه )ـ و از آنـجـا كـه مؤمنان غالبا از افرادى بودند كه موقعيت اجتماعى وثروت قابل توجهى در اخـتـيـار نـداشـتـنـد ـ و بـه همين دليل كفار به آنها با چشم حقارت مى نگريستند, و ايمانشان را بـى ارزش شـمرده , و آئينشان را به باد مسخره مى گرفتندقرآن مى گويد: ((در حالى كه هرگز مامور مراقبت و متكفل آنان [ مؤمنان ] نبودند))(ومـا ارسلوا عليهم حافظين ).
اين در حقيقت جوابى است به اين افراد خودخواه و پرادعا كه به شما چه مربوط كه مؤمنان از كدام گروهند؟ شما در متن دعوت و محتواى آئين پيامبراسلام (ص )بنگريد.
(آيه )ـ ولى در قيامت مساله برعكس مى شود, چنانكه در اين آيه مى فرمايد: ((ولى امروز مؤمنان به كفار مى خندند))! (فاليوم الذين آمنوا من الكفاريضحكون ).
چـرا كه قيامت بازتابى است از اعمال انسان در دنيا, و در آنجا بايد عدالت الهى اجرا شود, و عدالت ايـجـاب مـى كند كه در آنجا مؤمنان پاكدل به كفار لجوج ومعاند و استهزاگر بخندند, و اين خود نوعى عذاب دردناك براى اين مغروران مستكبر است !.
در بـعـضـى از روايـات از رسول خدا(ص ) آمده است كه : ((در آن روز درى ازبهشت به روى كفار گشوده مى شود, و آنها به گمان اين كه فرمان آزادى از دوزخ وورود در بهشت داده شده است به سـوى آن حـركت مى كنند, هنگامى كه به آن رسيدند ناگهان دربسته مى شود, و اين كار چند بار تكرار مى شود و مؤمنان كه ازبهشت نظاره گر آنانند مى خندند))!.
(آيـه )ـ لـذا در ايـن آيه مى افزايد: ((در حالى كه بر تختهاى آراسته بهشتى نشسته و (به سرنوشت شوم آنها) مى نگرند)) (على الا رائك ينظرون ).
بـه چه چيز نگاه مى كنند! به آن همه نعمتهاى بى پايان الهى , به آن مواهب عظيم و به آن عذابهاى دردناكى كه كفار مغرور و خودخواه در نهايت ذلت و زبونى به آن گرفتارند.
(آيـه )ـ سـرانـجام در آخرين آيه اين سوره به صورت يك جمله استفهاميه ,مى فرمايد: ((آيا (با اين حال ) كافران پاداش اعمال خود را گرفتند))؟! (هل ثوب الكفار مـا كانوا يفعلون ).
اين سخن خواه از ناحيه خداوند باشد, يا فرشتگان , و يا مؤمنان , نوعى طعن و استهزا نسبت به افكار و ادعـاهاى اين مغروران مستكبر است كه انتظار داشتند درمقابل اعمال زشتشان جايزه و پاداشى هـم از خـداونـد دريـافـت دارنـد, در بـرابر اين پندار غلط و خيال خام مى فرمايد: ((آيا آنها پاداش اعمالشان را گرفتند))؟.
((پايان سوره مطففين )).