بازگشت

مواهب و نعمتهاي اصحاب اليمين


بـعـد از بـيان مواهب معنوى و مادى مقربان , نوبت به ((اصحاب اليمين ))مى رسد, همان جمعيت سـعـادتـمـنـدى كـه نامه اعمالشان به علامت پيروزى درامتحانات الهى به دست راستشان داده مى شود, و در اينجا به شش نعمت از نعم خداوند اشاره مى كند كه با مقايسه به نعمتهاى مقربان كه در هفت بخش آمده بوديك مرحله پايينتر است .
نـخـست براى بيان بلندى مقام آنها مى فرمايد: ((و اصحاب يمين و خجستگان چه اصحاب يمين و خجستگانى ))؟! (واصحاب اليمين مـا اصحاب اليمين ).
و اين برترين توصيف است كه از آنها شده , زيرا اين تعبير در مواردى به كارمى رود كه اوصاف كسى در بيان نگنجد و به هرحال اين تعبير بيانگر مقام والاى اصحاب اليمين است .
(آيـه )ـ اين آيه به نخستين موهبت اين گروه اشاره كرده , مى گويد: ((آنها در سايه درختان سدر بى خار قرار دارند)) (فى سدر مخضود).
(آيـه )ـ دومـيـن موهبت اين است كه آنها ((در سايه درخت طلح پربرگ ))به سر مى برند! (وطلح منضود).
((طـلـح )) درخـتـى است سبز و خوشرنگ و خوشبو, جمعى گفته اند همان درخت موز است كه برگهاى بسيار پهن و سبز و زيبا, و ميوه اى شيرين و گوارا دارد.
بـعـضـى از مفسران گفته اند باتوجه به اين كه درخت سدر برگهائى بسياركوچك و درخت موز بـرگهائى بسيار پهن و بزرگ و گسترده دارند ذكر اين دو درخت اشاره لطيفى به تمام درختان بهشتى است كه در ميان اين دو قرار دارد.
(آيه )ـ سومين نعمت بهشتى را چنين بيان مى كند: ((و سايه كشيده وگسترده )) (وظل ممدود).
بـعـضـى ايـن سـايه گسترده را به حالتى شبيه بين الطلوعين تفسير كرده اند كه سايه همه جا را فراگرفته است و در حديثى در روضه كافى اين معنى از پيغمبرگرامى اسلام (ص ) نقل شده است .
غرض اين است كه حرارت آفتاب هرگز بهشتيان را متالم و ناراحت نمى كند,و دائما در سايه هاى مطبوع و گسترده و روح افزا به سر مى برند.
(آيه )ـ در مرحله چهارم به آبهاى بهشتى اشاره كرده , مى فرمايد:بهشتيان ((در كنار آبشارها)) كه منظره فوق العاده زيبا و دل انگيزى دارد به سرمى برند)) (ومـا مسكوب ).
(آيه )ـ و البته آن درختها و آن همه آب جارى دائم انواع ميوه ها را نيزهمراه دارد, و لذا در پنجمين نعمت مى افزايد: ((و ميوه هاى فراوان )) (وفاكهة كثيرة ).
(آيه )ـ ((كه هرگز قطع و ممنوع نمى شود)) (لا مقطوعة ولا ممنوعة ).
آرى ! همچون ميوه هاى اين جهان نيست كه محدود به فصول معينى باشد.
(آيه )ـ سپس به نعمت ديگرى اشاره كرده , مى افزايد: ((و همسرانى بلندمرتبه )) (وفرش مرفوعة ).
(آيـه )ـ سپس به اوصاف ديگرى از همسران بهشتى پرداخته , مى گويد:((ما آنها را آفرينش نوينى بخشيديم )) (انا انشاناهن انشا).
ايـن جـمله ممكن است اشاره به همسران مؤمنان در اين دنيا باشد كه خداوندآفرينش تازه اى در قـيـامـت بـه آنها مى دهد, و همگى در نهايت جوانى و طراوت وجمال و كمال ظاهر و باطن وارد بهشت مى شوند كه طبيعت بهشت طبيعت تكامل و خروج از هرگونه نقص و عيب است .
(آيه )ـ سپس مى افزايد: ((و همگى را دوشيزه قرار داديم )) (فجعلناهن ابكارا).
و شـايد اين وصف هميشه براى آنها باقى باشد, چنانكه بسيارى از مفسران به آن تصريح كرده اند و در روايات نيز به آن اشاره شده يعنى S( با آميزش , وضع آنهادگرگون نمى شود.
(آيه )ـ و در اوصاف آنها باز مى افزايد: ((زنانى كه تنها به همسرشان , عشق مى ورزند و خوش زبان و فصيح و هم سن و سالند)) (عربا اترابا).
(آيه )ـ سپس مى افزايد: ((اينها همه براى اصحاب يمين است ))(لا صحاب اليمين ).
و اين تاكيدى است مجدد بر اختصاص اين مواهب (ششگانه ) به آنها.
(آيه )ـ ((كه گروهى از امتهاى نخستينند)) (ثلة من الا ولين ).
(آيه )ـ ((و گروهى از امتهاى آخرين )) (وثلة من الا خرين ).
و بـه ايـن تـرتيب گروه عظيمى از اصحاب اليمين از امتهاى گذشته هستند وگروه عظيمى از امـت اسـلام , چرا كه در ميان اين امت صالحان و مؤمنان , بسيارند,هرچند پيشگامان آنها در قبول ايمان نسبت به پيشگامان امم سابق باتوجه به كثرت آن امتها و پيامبرانشان كمترند.