بازگشت

ابراهيم براي همه شما اسوه بود


از آنـجـا كـه قرآن مجيد, در بسيارى از موارد, براى تكميل تعليمات خود ازالگوهاى مهمى كه در جـهـان انـسـانـيت وجود داشته شاهد مى آورد, در اينجا نيز به دنبال نهى شديدى كه از دوستى با دشمنان خدا در آيات قبل شده سخن از ابراهيم (ع ) و برنامه اوج به عنوان پيشواى بزرگى كه مورد احترام همه اقوام , مخصوصا قوم عرب , بوده به ميان مى آورد.
مـى فرمايد: ((براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهيم و كسانى كه با اوبودند وجود داشت )) (قد كـانتت لكم اسوة حسنة فى ابرهيم والذين معه ).
منظور از تعبير ((والذين معه )) (آنها كه با ابراهيم بودند) مؤمنانى است كه او رادر اين راه همراهى مى كردند, هرچند قليل و اندك بودند.
سپس در توضيح اين معنى مى افزايد: ((در آن هنگامى كه به قوم (مشرك )خود گفتند: ما از شما و آنـچـه غـير از خدا مى پرستيد بيزاريم ))! (اذ قــالوا لقومهم انابرا ؤا منكم ومما تعبدون من دون اللّه ).
مـا نـه شـمـا را قـبـول داريم , و نه آئين و مذهبتان را, ما هم از خودتان و هم ازبتهاى بى ارزشتان متنفريم .
و باز براى تاكيد افزودند: ((ما نسبت به شما كافريم )) (كفرنـا بكم ).
الـبـتـه ايـن كـفـر همان كفر برائت و بيزارى است كه در بعضى از روايات ضمن برشمردن اقسام پنج گانه كفر به آن اشاره شده است .
و سومين بار براى تاكيد بيشتر افزودند: ((و ميان ما و شما عداوت و دشمنى هميشگى آشكار شده است )) (وبدا بيننـا وبينكم العداوة والبغضـا ابدا).
و ايـن وضـع همچنان ادامه دارد ((تا آن زمان كه به خداى يگانه ايمان بياوريد))(حتى تؤمنوا باللّه وحده ).
و بـه اين ترتيب با نهايت قاطعيت و بدون هيچ گونه پرده پوشى اعلام جدائى و بيزارى از دشمنان خـدا كـردنـد, و تصريح نمودند كه اين جدائى تا ابد ادامه دارد,مگر اين كه آنها مسير خود را تغيير دهند و از خط كفر به خط ايمان روى آورند.
ولـى از آنـجـا كه اين قانون كلى و عمومى در زندگى ابراهيم استثنائى داشته كه آن هم به خاطر هدايت بعضى از مشركان صورت گرفته , به دنبال آن مى فرمايد: آنهاهرگونه ارتباطشان را با قوم كـافر قطع كردند و هيچ سخن محبت آميزى به آنهانگفتند: ((جز آن سخن ابراهيم كه به پدرش [ عمويش آزر] گفت : (وعده داد) كه براى تو آمرزش طلب مى كنم , و در عين حال در برابر خداوند بـراى تـو مالك چيزى نيستم )) و اختيارى ندارم (الا قول ابرهيم لا بيه لا ستغفرن لك ومــا املك لك من اللّه من شى ).
ابـراهيم (ع ) به اين وعده خود عمل كرد: ولى آزر ايمان نياورد, و هنگامى كه بر ابراهيم روشن شد كه او دشمن خداست و هرگز ايمان نمى آورد ديگر براى اواستغفار نكرد و با او قطع رابطه نمود.
ابـراهـيـم و پـيروانش قويا با بت پرستان مخالف بودند و بايد اين درس را از آنهاسرمشق گرفت , و داستان آزر شرائط خاصى داشته كه اگر براى ما هم پيدا شود قابل تاسى است .
و از آنـجا كه مبارزه با دشمنان خدا با اين صراحت و قاطعيت مخصوصا درزمانى كه آنها از قدرت ظـاهـرى بـرخـوردارند جز با توكل بر ذات خدا ممكن نيست ,در پايان آيه مى افزايد: آنها گفتند: ((پـروردگـارا! ما بر تو توكل كرديم و به سوى توبازگشتيم همه فرجامها به سوى توست )) (ربنـا عليك توكلنـا واليك انبنـا واليك المصير).
(آيـه )ـ در ايـن آيـه بـه يـكـى ديگر از درخواستهاى ابراهيم و يارانش كه دراين زمينه , حساس و چـشمگير است اشاره كرده , مى گويد: ((پروردگارا! ما را مايه گمراهى كافران قرار مده )) (ربنـا لا تجعلنـا فتنة للذين كفروا).
ايـن تـعـبير ممكن است اشاره به اعمالى مانند اعمال ((حاطب ابن ابى بلتعه ))باشد كه گاهى از افراد بى خبر سر مى زند و كارى مى كنند كه سبب تقويت گمراهان مى گردد در حالى كه گمان مى كنند كار خلافى نكرده اند.
و در پايان آيه مى افزايد: ((پروردگارا! (اگر لغزشى از ما سرزد) ما را ببخش ))(واغفرلنـا ربنـا).
((چرا كه تو عزيز و حكيمى )) (انك انت العزيز الحكيم ).
قدرتت شكست ناپذير است و حكمتت نافذ در همه چيز.
(آيـه )ـ در ايـن آيـه بـار ديـگر روى همان مطلبى تكيه مى كند كه در نخستين آيه تكيه شده بود, مـى فـرمـايد: ((براى شما (مسلمانان ) در زندگى آنها اسوه حسنه (وسرمشق نيكوئى ) بود, براى كسانى كه اميد به خدا و روز قيامت دارند)) (لقد كـان لكم فيهم اسوة حسنة لمن كـان يرجوا اللّه واليوم الا خر).
نه تنها برائت و بيزاريشان از بت پرستان و خط كفر, بلكه دعاهاى آنها وتقاضاهايشان در پيشگاه خدا نيز براى همه مسلمانان سرمشق است .
بـدون شـك ايـن تاسى و پيروى نفعش قبل از هركس به خود مسلمانان بازمى گردد لذا در پايان مـى افـزايـد: ((و هركس سرپيچى كند (به خويشتن ضرر زده است ) زيرا خداوند بى نياز و شايسته ستايش است )) (ومن يتول فان اللّه هو الغنى الحميد).
زيرا طرح دوستى با دشمنان خدا آنها را تقويت مى كند, و قوت آنها باعث شكست خود شماست .
هـميشه وجود الگوها و سرمشقهاى بزرگ در زندگى انسانها, وسيله مؤثرى براى تربيت آنها بوده اسـت , بـه هـمـيـن دلـيل , پيامبر و پيشوايان معصوم مهمترين شاخه هدايت را با عمل خود نشان مى دادند.