شب قدر 3


- شيخ بهايي در قصيده اي در فوايد عزلت و گوشه نشيني بيان مي دارد كه گوشه نشيني و روي از مردمان پوشيدن مي تواند جان را نوراني سازد همچنانكه شب قدر به دليل پوشيدگي و مستوري، نوراني و آسماني است .



هر که را توفيق حق آمد دليل

عزلتى بگزيد و رست از قال و قيل



عزت اندر عزلت آمد اى فلان

تو چه خواهى ز اختلاط اين و آن؟



پا مکش از دامن عزلت به در

چند گردى چون گدايان در به در؟



گر ز ديو نفس مي جويى امان

رو نهان شو! چون پرى از مردمان



از حقيقت بر تو نگشايد درى

زين مجازى مردمان تا نگذرى



گر تو خواهى عزت دنيا و دين

عزلتى از مردم دنيا گزين



گنج خواهي؟ کنج عزلت کن مقام

واستتر واستخف عن کل الانام



چون شب قدر از همه مستور شد

لاجرم از پاى تا سر نور شد



اسم اعظم چون که کس نشناسدش

سرورى بر کل اسما باشدش



تا تو نيز از خلق پنهانى همى

ليلةالقدرى و اسم اعظمى



رو به عزلت آر اى فرزانه مرد

وز جميع ماسوى الله باش فرد ..



زهد و علم ار مجتمع نبود به هم

کى توان زد در ره عزلت قدم؟



علم چبود؟ از همه پرداختن

جمله را در داو اول باختن



اين هوسها از سرت بيرون کند

خوف و خشيت در دلت افزون کند



"خشية الله" را نشان علم دان

" انما يخشي" تو در قرآن بخوان



سينه را از علم حق آباد کن

رو حديث " لو علمتم" ياد کن

شيخ بهايي