بازگشت

همه جا رو به سوي كعبه كنيد


در ايـن آيه كه فرمان تغيير قبله در آن صادر گرديده نخست مى فرمايد: ((مانگاههاى انتظارآميز تو را به آسمان (مركز نزول وحى ) مى بينيم )) (قد نرى تقلب وجهك فى السم).
((اكـنـون تـو را بـه سـوى قـبله اى كه از آن راضى خواهى بود باز مى گردانيم ))(فلنولينك قبلة ترضيها).
((هـم اكـنـون صـورت خـود را بـه سـوى مـسجدالحرام و خانه كعبه بازگردان )) (فول وجهك شطرالمسجد الحرام ).
نـه تنها در مدينه , ((هر جا باشيد, روى خود را به سوى مسجدالحرام كنيد))(وحيث ماكنتم فولوا وجوهكم شطره ).
جالب اين كه تغيير قبله يكى از نشانه هاى پيامبراسلام (ص ) در كتب پيشين ذكر شده بود, چه اين كه آنها خوانده بودند كه او به سوى دو قبله نماز مى خواند(يصلى الى القبلتين )).
لـذا قـرآن اضـافـه مى كند: ((كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده است ,مى دانند اين فرمان حقى است از ناحيه پروردگارشان )) (وان الذين اوتوا الكتاب ليعلمون انـه الحق من ربهم ).
و در پايان اضافه مى كند: ((خداوند از اعمال آنها غافل نيست )) (وما اللّه بغافل عما يعملون ).
يـعـنـى آنها به جاى اين كه اين تغيير قبله را به عنوان يك نشانه صدق او كه دركتب پيشين آمده معرفى كنند, كتمان كرده و به عكس روى آن جنجال به راه انداختند, خدا, هم از اعمالشان آگاه است , و هم از نياتشان .
(آيه 145) ـ.
آنـهـا به هيچ قيمت راضى نمى شوند ! در تفسير آيه قبل خوانديم كه اهل كتاب مى دانستند تغيير قـبـلـه از بـيـت الـمـقدس به سوى كعبه نه تنها ايرادى برپيامبراسلام (ص ) نيست , بلكه از جمله نشانه هاى حقانيت او است , ولى تعصبهانگذاشت آنها حق را بپذيرند.
لـذا قـرآن در اين آيه با قاطعيت مى گويد: ((سوگند كه اگر هر گونه آيه و نشانه ودليلى براى (ايـن گروه از) اهل كتاب بياورى از قبله تو پيروى نخواهند كرد)) (ولئن اتيت الذين اوتوا الكتاب بكل آية ما تبعوا قبلتك ).
بعدا اضافه مى كند: ((تو نيز هرگز تابع قبله آنها نخواهى شد)) (وم انـت بتابـع قبلتهم ).
يـعـنـى اگر آنها تصور مى كنند با اين قال و غوغاها بار ديگر قبله مسلمانان تغييرخواهد كرد كور خوانده اند, اين قبله هميشگى و نهايى مسلمين است .
سـپس مى افزايد: و آنها نيز آنچنان در عقيده خود متعصبند كه ((هيچ يك ازآنها پيرو قبله ديگرى نيست )) (وما بعضهم بتابـع قبلة بعض ).
نه يهود از قبله نصارى پيروى مى كنند و نه نصارى از قبله يهود.
و باز براى تاكيد و قاطعيت بيشتر به پيامبر اخطار مى كند كه ((اگر پس از اين آگاهى كه از ناحيه خـدا بـه تو رسيده تسليم هوسهاى آنان شوى و از آن پيروى كنى مسلما از ستمگران خواهى بود)) (ولئن اتبعت اهوآئهم من بعد ما جئك من العلم انك اذا لمن الظالمين ).
(آيه 146) ـ.
آنـهـا به خوبى او را مى شناسند !در تعقيب بحثهاى گذشته پيرامون لجاجت و تعصب گروهى از اهـل كـتـاب ,ايـن آيـه مـى گـويد: ((علماى اهل كتاب پيامبراسلام را به خوبى همچون فرزندان خودمى شناسند)) (الذين آتيناهم الكتاب يعرفونه كما يعرفون ابنئهم ).
و نام و نشان و مشخصات او را در كتب مذهبى خود خوانده اند.
((ولى گروهى از آنان سعى دارند آگاهانه حق را كتمان كنند)) (وان فريقا منهم ليكتمون الحق وهم يعلمون ).
(آيـه 147)ـ سـپس به عنوان تاكيد بحثهاى گذشته پيرامون تغيير قبله , يااحكام اسلام بطوركلى مـى فـرمـايـد: ((اين فرمان حقى است كه از سوى پروردگار تواست و هرگز از ترديد كنندگان نباش )) (الحق من ربك فلا تكونن من الممترين ).
و بـا ايـن جـمـلـه پيامبر را دلدارى مى دهد و تاكيد مى كند در برابر سمپاشيهاى دشمنان ذره اى ترديد, چه در مساله تغيير قبله و چه در غير آن به خود راه ندهد.
(آيه 148) ـ.