بازگشت

باز هم نكوهش از كتمان حق ـ


ايـن آيـه تـاكـيـدى اسـت بـر آنچه در آيه 159 همين سوره در زمينه كتمان حق گذشت نخست مـى گـويـد: ((كـسـانـى كـه كـتمان مى كنند كتابى را كه خدا نازل كرده و آن را به بهاى كمى مى فروشند آنها در حقيقت جز آتش چيزى نمى خورند))! (ان الذين يكتمون م انـزل اللّه من الكتاب ويشترون به ثمنا قليلا اولئك ما ياكلون فى بطونهم الا النار).
آرى ! هدايا و اموالى را كه از اين راه تحصيل مى كنند آتشهاى سوزانى است كه در درون وجود آنان وارد مى شود.
سـپـس بـه يـك مـجـازات مـهـم معنوى آنها كه از مجازات مادى بسيار دردناكتراست پرداخته , مـى گـويـد: ((خـداونـد روز قـيـامت با آنها سخن نمى گويد, و آنان راپاكيزه نمى كند, و عذاب دردناكى در انتظارشان است ))! (ولا يكلمهم اللّه يوم القيمة ولا يزكيهم ولهم عذاب اليم ).
يـكـى از بـزرگـترين مواهب الهى در جهان ديگر اين است كه خدا با مردم باايمان از طريق لطف سـخـن مـى گويد يعنى با قدرت بى پايانش امواج صوتى را درفضا مى آفريند به گونه اى كه قابل درك و شنيدن باشد و يا از طريق الهام و با زبان دل با بندگان خاصش سخن مى گويد.
(آيه 175)ـ اين آيه وضع اين گروه را مشخص تر مى سازد و نتيجه كارشان رادر اين معامله زيانبار چـنين بازگو مى كند: ((اينها كسانى هستند كه گمراهى را باهدايت و عذاب را با آمرزش مبادله كرده اند)) (اولئك الذين اشتروا الضلالة بالهدى والعذاب بالمـغفرة ).
و به اين ترتيب از دو سو گرفتار زيان خسران شده اند.
لـذا در پـايـان آيـه اضافه مى كند, راستى عجيب است كه ((چقدر در برابر آتش خشم و غضب خدا جسور و خونسردند))؟! (فما اصبرهم على النار).
(آيه 176)ـ در اين آيه مى گويد: ((اين تهديدها و و عده هاى عذاب كه براى كتمان كنندگان حق بـيـان شده است به خاطر اين است كه خداوند كتاب آسمانى قرآن را به حق و توام با دلايل روشن نـازل كـرده تـا جاى هيچ گونه شبهه و ابهامى براى كسى باقى نماند)) (ذلك بان اللّه نزل الكتاب بالحق ).
با اين حال گروهى بخاطر حفظ منافع كثيف خويش دست به توجيه وتحريف مى زنند و در كتاب آسمانى اختلافها بوجود مى آورند.
((چـنـيـن كـسـانـى كه اختلاف در كتاب آسمانى مى كنند بسيار از حقيقت دورند))(وان الذين اختلفوا فى الكتاب لفى شقاق بعيد).
آيه 177ـ شان نزول : چون تغيير قبله سر و صداى زيادى در ميان مردم بخصوص يهود و نصارى به راه انـداخـت , يهود كه بزرگترين سند افتخار خود (پيروى مسلمين از قبله آنان ) را از دست داده بـودنـد زبان به اعتراض گشودند, كه قرآن در آيه142 با جمله (سيقول السفه) به آن اشاره كرده اسـت آيـه فـوق نـازل گـرديد و تاييدكرد كه اين همه گفتگو در مساله قبله صحيح نيست بلكه مـهم تر از قبله مسائل ديگرى است كه معيار ارزش انسانهاست و بايد به آنها توجه شود و آن مسائل را دراين آيه شرح داده است .
تفسير:.