بازگشت

روح حق جويي اسلام ـ


بـه دنـبـال مذمتهاى شديدى كه در آيات گذشته از قوم يهود به عمل آمد, قرآن در اين آيه براى رعـايـت عدالت و احترام به حقوق افراد شايسته و اعلام اين حقيقت كه همه آنها را نمى توان با يك چشم نگاه كرد مى گويد: ((اهل كتاب همه يكسان نيستند, و در برابر افراد تبهكار, كسانى در ميان آنـها يافت مى شوند كه در اطاعت خداوند و قيام بر ايمان ثابت قدمند)) (ليسوا سوآ من اهل الكتاب امة قئمة ).
صـفت ديگر آنها اين است كه : ((پيوسته در دل شب آيات خدا را تلاوت مى كنند)) (يتلون آيات اللّه آنا الليل ).
و در پـايـان آيـه از خـضـوع آنها ياد مى كند و مى فرمايد: ((و در برابر عظمت پروردگار به سجده مى افتند)) (وهم يسجدون ).
(آيه 114)ـ در اين آيه اضافه مى كند: ((به خدا و روز رستاخيز ايمان دارند))(يؤمنون باللّه واليوم الا خر).
((و به وظيفه امر به معروف و نهى از منكر قيام مى كنند)) (ويامرون بالمعروف وينهون عن المنكر) .
((و در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت مى گيرند)) (ويسارعون فى الخيرات ).
و بالاخره ((آنها از افراد صالح و با ايمان هستند)) (واولئك من الصالحين ).
(آيـه 115)ـ در ايـن آيه كه در حقيقت مكمل آيات قبل است , به عاقبت افراد صالح و با ايمان اشاره كـرده و مى فرمايد: ((و (اين دسته از اهل كتاب ) آنچه ازاعمال نيك انجام مى دهند هرگز كفران نخواهد شد)) و پاداش شايسته همه آن رامى بينند (وما يفعلوا من خير فلن يكفروه ).
يـعـنـى : هرچند در گذشته مرتكب خلافهايى شده باشند اكنون كه در روش خود تجديد نظر به عـمـل آورده اند و در صف متقين و پرهيزكاران قرار گرفته اند,نتيجه اعمال نيك خود را خواهند ديد و هرگز از خدا, ناسپاسى نمى بينند!.
بـا ايـن كه خداوند به همه چيز آگاهى دارد در پايان آيه مى فرمايد: ((خداوند ازپرهيزكاران آگاه است )) (واللّه عليم بالمتقين ).
بنابراين اعمال نيك آنها, كم باشد يا زياد, هرگز ضايع نمى شود.
(آيـه 116)ـ نـقـطـه مقابل افراد با ايمان و حق جويى كه وصف آنها در آيه قبل آمد افراد بى ايمان و سـتـمگرى هستند كه در اين آيه و آيه بعد توصيف شده اندنخست مى فرمايد: ((آنها كه راه كفر را پـيـش گـرفتند هرگز نمى توانند در پناه ثروت وفرزندان متعدد خويش از مجازات خدا در امان بمانند)) (ان الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم ولا اولادهم من اللّه شيئا).
در ايـن كـه از امـكـانات مادى تنها اشاره به ثروت و فرزندان شده , به خاطر آن است كه مهمترين سـرمـايـه هـاى مـادى , يـكـى نـيروى انسانى است كه به عنوان فرزندان ذكر شده است و ديگرى سرمايه هاى اقتصادى مى باشد و بقيه امكانات مادى از اين دو سرچشمه مى گيرد.
قـرآن با صراحت مى گويد: امتيازهاى مالى , و قدرت جمعى , به تنهايى نمى تواند در برابر خداوند, امتيازى محسوب شود, و تكيه كردن بر آنها اشتباه است , مگر هنگامى كه در پرتو ايمان و نيت پاك در مـسـيـرهـاى صـحيح به كار گرفته شوند, در غير اين صورت ((آنها (صاحبان اموال ) اصحاب دوزخند و جاودانه در آن خواهند بود)) (اولئك اصحاب النارهم فيها خالدون ).
(آيـه 117)ـ در ايـن آيـه اشاره به وضع بذل و بخششها و انفاقهاى رياكارانه آنها نموده و ضمن يك مـثـال جـالـب سـرنوشت آن را تشريح مى كند و مى گويد: ((آنچه آنها در اين زندگى دنيا انفاق مـى كـنند همانند باد سوزانى است كه به زراعت قومى كه بر خود ستم كرده اند (و در غير محل يا وقـت مـنـاسـب كشت نموده اند) بوزد و آن رانابود سازد)) (مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا كمثل ريح فيها صر اصابت حرث قوم ظلموآ انفسهم فاهلكته ).
افـراد بـى ايـمـان و آلـوده چـون انـگيزه صحيحى در انفاق خود ندارند روح خودنمايى و رياكارى همچون باد سوزان و خشك كننده اى بر مزرعه انفاق آنهامى وزد و آن را بى اثر مى سازد.
در پـايان مى فرمايد: ((خداوند به آنها ستمى نكرده , بلكه آنها خودشان ستم به خويشتن كرده اند)) (وما ظلمهم اللّه ولكن انفسهم يظلمون ).
بـه اين ترتيب سرمايه هاى خود را بيهوده از بين مى برند, زيرا عمل فاسد جزاثر فاسد چه نتيجه اى مى تواند داشته باشد؟.
آيـه 118ـ شـان نـزول : از ابـن عـبـاس نـقل شده اين آيه ودو آيه بعد هنگامى نازل شد كه عده اى از مـسلمانان با يهوديان , به سبب قرابت , ياهمسايگى ,يا حق رضاع , و ياپيمانى كه پيش از اسلام بسته بـودنـد, دوستى داشتند وبه قدرى باآنها صميمى بودند كه اسرار مسلمانان را به آنان مى گفتند, بـه ديـن وسـيـلـه قـوم يـهـود كـه دشمن سرسخت اسلام ومسلمين بودند وبه ظاهر خودرادوست مـسـلـمـانـان قـلـمدادمى كردند,از اسرار مسلمانان مطلع مى شدند, آيه نازل شد و به آن عده از مسلمانان هشدار دادكه چون آنها در دين شما نيستند, نبايد آنان را محرم اسرار خود قرار دهيد.