بازگشت

گناهان كبيره و صغيره


ايـن آيـه بـا صراحت مى گويد: ((اگر گناهان كبيره اى كه از آن نهى شده ترك گوييد گناهان كـوچـك شـما را مى پوشانيم و مى بخشيم و در جايگاه نيكويى شما راوارد مى كنيم )) (ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم وندخلكم مدخلا كريما).
از ايـن تعبير استفاده مى شود كه گناهان بر دو دسته اند, دسته اى كه قرآن نام آنها را ((كبيره )) و دسـته اى كه نام آنها را ((سيئة )) گذاشته است , و در آيه 32 سوره نجم به جاى ((سيئة )) تعبير به ((لمم )) نموده است , و در آيه 49 سوره كهف در برابر كبيره ,((صغيره )) را ذكر فرموده است .
((كبيره )) هر گناهى است كه از نظر اسلام بزرگ و پراهميت است , و نشانه اهميت آن مى توانداين بـاشـد كـه در قرآن مجيد, تنها به نهى از آن قناعت نشده , بلكه به دنبال آن تهديد به عذاب دوزخ گرديده است , مانند قتل نفس و رباخوارى و زنا وامثال آنها.
الـبـتـه گـنـاهـان ((صغيره )) در صورتى صغيره هستند كه تكرار نشوند و علاوه بر آن به عنوان بى اعتنايى و يا غرور و طغيان و كوچك شمردن گناه انجام نگيرند.
آيـه 32ـ شان نزول : در مورد نزول اين آيه چنين نقل شده كه : ام سلمه (يكى از همسران پيامبر) به پيامبر(ص ) عرض كرد: ((چرا مردان به جهاد مى روند و زنان جهاد نمى كنند ؟ و چرا براى ما نصف مـيـراث آنـهـا مـقرر شده ؟ اى كاش ما هم مردبوديم و همانند آنها به جهاد مى رفتيم , و موقعيت اجتماعى آنها را داشتيم )).
آيه نازل گرديد و به اين سؤالات و مانند آن پاسخ گفت .
تـفسير: تفاوت سهم ارث مردان و زنان براى جمعى از مسلمانان به صورت يك سؤال در آمده بود, آنـها گويا توجه نداشتند كه اين تفاوت به خاطر آن است كه هزينه زندگى , عموما بر دوش مردان مـى بـاشد, و زنان از آن معافند, به علاوه هزينه خود آنها نيز بر دوش مردان است , و همان طور كه سابقا اشاره شد سهميه زنان عملادو برابر مردان خواهد بود, لذا آيه شريفه مى گويد: ((برتريهايى را كـه خـداوند براى بعضى از شما نسبت به بعضى ديگر قائل شده هرگز آرزو نكنيد)) (ولا تتمنوا مافضل اللّه به بعضكم على بعض ).
زيرا اين تفاوتها هركدام اسرارى دارد كه از شما پوشيده و پنهان است .
الـبته نبايد اشتباه كرد كه آيه اشاره به تفاوتهاى واقعى و طبيعى مى كند نه تفاوتهاى ساختگى كه بر اثر ((استعمار)) و ((استثمار)) طبقاتى به وجود مى آيد.
لـذا بـلافـاصـلـه مـى فرمايد: ((مردان و زنان هركدام بهره اى از كوششها و تلاشها وموقعيت خود دارند)) (للرجال نصيب مما اكتسبوا وللنسا نصيب مما اكتسبن ).
خواه موقعيت طبيعى باشد (مانند تفاوت دو جنس مرد و زن با يكديگر) و ياتفاوت به خاطر تلاشها و كوششهاى اختيارى .
سپس مى فرمايد: ((به جاى آرزو كردن اين گونه تفاوتها, از فضل خدا و لطف وكرم او تمنا كنيد كه به شما از نعمتهاى مختلف و موقعيتها و پاداشهاى نيك ارزانى دارد)) (واسئلوا اللّه من فضله ) و در نتيجه افرادى خوشبخت و سعادتمند باشيد.
و در پايان مى فرمايد: ((چون خداوند به همه چيز داناست )) (ان اللّه كان بكل شى عليما).
و مـى دانـد براى نظام اجتماعى چه تفاوتهايى از نظر طبيعى و يا حقوقى لازم است , و نيز از اسرار درون مردم باخبر است و مى داند چه افرادى آرزوهاى نادرست در دل مى پرورانند و چه افرادى به آنچه مثبت و سازنده است مى انديشند.
(آيه 33)ـ بار ديگر قرآن در اين آيه به مسائل ارث بازگشته و مى گويد: ((براى هر كس (اعم از زن و مـرد) وارثـانى قرار داديم كه از ميراث پدر و مادر و نزديكان ارث ببرند)) (ولكل جعلنا موالى مما ترك الولدان والا قربون ).
سـپـس اضـافه مى كند: ((كسانى كه با آنها پيمان بسته ايد, نصيب و سهم آنها رااز ارث بپردازيد)) (والذين عقدت ايمانكم فتوهم نصيبهم ).
در بـاره ((هم پيمانها))يى كه بايد سهم ارث آنها را پرداخت آنچه به مفهوم آيه نزديكتر است همان پيمان ((ضمان جريره )) مى باشد كه قبل از اسلام وجود داشت ,و آن چنين بود كه : ((دو نفر با هم قرار مى گذاشتند كه در كارها ((برادر وار)) به يكديگركمك كنند, و در برابر مشكلات , يكديگر را يارى نمايند و به هنگامى كه يكى از آنهااز دنيا برود, شخصى كه بازمانده از وى ارث ببرد اسلام اين ((پـيـمـان دوسـتـى )) وبـرادرى را بـه رسـمـيـت شناخت , ولى تاكيد كرد كه ارث بردن چنين هم پيمانى منحصرا در زمانى است كه خويشاوندى براى ميت وجود نداشته باشد.
سـپس در پايان آيه مى فرمايد: اگر در دادن سهام صاحبان ارث كوتاهى كنيد ويا حق آنها را كاملا ادا نـماييد در هر حال خدا آگاه است ((زيرا خداوند شاهد و ناظر برهر كار و هر چيزى مى باشد)) (ان اللّه كان على كل شى شهيدا).
(آيه 34)