بازگشت

خودستايي ـ


در ايـن آيـه به يكى از صفات نكوهيده اشاره شده كه گريبانگير بسيارى ازافراد و ملتها مى شود و آن خـودسـتـايـى و خويشتن را پاك نشان دادن و فضيلت براى خود ساختن است , مى گويد: ((آيا نديدى كسانى را كه خودستايى مى كنند)) (الم ترالى الذين يزكون انفسهم ).
سپس مى فرمايد: ((خداوند هر كه را بخواهد مى ستايد)) (بل اللّه يزكى من يشا).
و تـنـهـا اوسـت كه از روى حكمت و مشيت بالغه بدون كم و زياد, افراد را طبق شايستگيهايى كه دارند, مدح و ستايش مى كند ((و هرگز به هيچ كس , سر سوزنى ستم نخواهد شد)) (ولا يظلمون فتيلا ).
در حـقـيـقت فضيلت چيزى است كه خداوند آن را فضيلت بداند نه آنچه خودستايان براى خود از روى خودخواهى قائل مى شوند و به خويش و ديگران ستم مى كنند.
(آيـه 50)ـ در ايـن آيـه بـرتـرى طلبيها را يك نوع افترا و دروغ به خدابستن و گناه بزرگ و آشكار معرفى مى كند, مى فرمايد: ((ببين اين جمعيت چگونه با ساختن فضائل دروغين و نسبت دادن آنها بـه خـدا, بـه پـروردگار خويش دروغ مى بندند, آنهااگر گناهى جز همين گناه نداشته باشند, براى مجازات آنان كافى است )) (انظر كيف يفترون على اللّه الكذب وكفى به اثما مبينا).
آيـه 51ـ شـان نـزول : بعد از حادثه ((احد)) يكى از بزرگان يهود به نام ((كعب بن اشرف )) به اهل مـكه پيشنهاد كرد كه سى نفر از شما و سى نفر از ما به كنار خانه كعبه برويم و شكمهاى خود را بر ديـوار خـانه كعبه بگذاريم و با پروردگار كعبه عهد كنيم كه در نبرد با محمد كوتاهى نكنيم , اين بـرنـامـه انـجـام شد, و پس از پايان آن , ابوسفيان رو به ((كعب )) كرده , گفت : تو مرد دانشمندى هستى و ما بيسواد و درس نخوانده ! به عقيده تو, ((ما)) و ((محمد)) كدام به حق نزديكتريم , كعب گـفـت : آيـيـن خود را براى من كاملا تشريح كن ابوسفيان گفت : ما براى حاجيان , شتران بزرگ قـربـانـى مـى كنيم , وبه آنها آب مى دهيم , ميهمان را گرامى مى داريم , و اسيران را آزاد كرده , و صله رحم به جا مى آوريم , خانه پروردگار خود را آباد نگه مى داريم , و بر گرد آن طواف مى كنيم , و ما اهل حرم خدا سرزمين مكه ايم !.
ولـى محمد قطع پيوند خويشاوندى كرده , و از حرم خدا و آيين كهن ما بيرون رفته و آيين محمد آيـيـنـى است تازه و نوپا ـكعب گفت : به خدا سوگند آيين شما ازآيين محمد بهتر است ! در اين هنگام آيه نازل شد و به آنها پاسخ گفت .