بازگشت

تسليم در برابر حق ـ


ايـن آيـه مـكـمـل بـحث آيات قبل است و در آن خداوند سوگند ياد كرده كه : ((به پروردگارت سـوگـنـد كه آنها مؤمن نخواهند بود مگر اين كه تو را در اختلافات خود به داورى بطلبند)) و به بيگانگان مراجعه ننمايند (فلا وربك لا يؤمنون حتى يحكموك فيما شجر بينهم ).
سـپس مى فرمايد: نه فقط داورى را به نزد تو آورند بلكه هنگامى كه تو درميان آنها حكمى كردى , خـواه بـه سـود آنـها باشد يا به زيان آنها, علاوه بر اين كه اعتراض نكنند ((در دل خود از داورى تو احساس ناراحتى ننمايند و كاملا تسليم باشند)) (ثم لا يجدوا فى انفسهم حرجا مما قضيت ويسلموا تسليما).
از آيه فوق در ضمن دو مطلب مهم استفاده مى شود:.
1ـ پيامبر(ص ) معصوم است , زيرا در آن دستور به تسليم مطلق از نظر گفتار وكردار در برابر همه فرمانهاى پيامبر(ص ) داده شده .
2ـ هـرگونه اجتهاد در مقابل نص پيامبر(ص ) و اظهار عقيده در مواردى كه حكم صريح از طرف خدا و پيامبر(ص ) در باره آن رسيده باشد ممنوع است .
(آيـه 66)ـ در اينجا براى تكميل بحث گذشته در باره كسانى كه از داوريهاى عادلانه پيامبر(ص ) گـاهـى احـسـاس ناراحتى مى كردند اشاره به پاره اى از تكاليف طاقت فرساى امم پيشين كرده و مـى گـويـد: مـا تكليف شاق و مشكلى بر دوش اينهانگذاشتيم , اگر همانند بعضى از امم پيشين (مـانـند يهود كه پس از بت پرستى وگوساله پرستى به آنها دستور داده شد كه يكديگر را به كفاره اين گناه بزرگ به قتل برسانند ويا از وطن مورد علاقه خود بيرون روند) به اينها نيز چنين دستور سـنـگين وسختى را مى داديم , چگونه در برابر انجام آن طاقت مى آوردند, اينها كه در باره آبيارى كـردن يـك نخلستان و داورى پيامبر(ص ) نسبت به آن , تسليم نيستند, چگونه مى توانند از عهده آزمـايشهاى ديگر درآيند ((مسلما اگر به آنان دستور مى داديم كه يكديگر را بكشيد و يا از وطن و خـانـه خـود خارج شويد, تنها عده كمى از آنها آن راانجام مى داند)) (ولو انا كتبنا عليهم ان اقتلوا انفسكم اواخرجوا من دياركم ما فعلوه الا قليل منهم ).
سـپـس بـه دو فـايـده انـجام دستورات الهى اشاره كرده , مى فرمايد: ((اگر آنهااندرزهاى خدا و پـيامبر(ص ) را بپذيرند هم به سودشان است , و هم باعث تقويت ايمان آنهاست )) (ولو انهم فعلوا ما يوعظون به لكان خيرا لهم واشد تثبيتا).
از فـرمانها و احكام الهى تعبير به موعظه و اندرز شده , اشاره به اين كه اين احكام چيزى نيست كه به سود فرمان دهنده (خدا) بوده باشد, بلكه اندرزهايى است كه به سود خود شماست .
جالب اين كه مى گويد: ((هر قدر انسان در مسير اطاعت فرمان خدا گام برداردثبات و استقامت او بيشتر مى شود)) در واقع اطاعت فرمان خدا يك نوع ورزش روحى براى انسان است .
(آيـه 67)ـ در اين آيه سومين فايده تسليم و اطاعت در برابر خدا را بيان كرده , مى گويد: ((در اين هـنـگـام (علاوه بر آنچه گفته شد) پاداش عظيمى از ناحيه خود نيز به آنها خواهيم داد)) (واذا لا تيناهم من لدنا اجرا عظيما).
(آيه 68)ـ و در اين آيه به چهارمين نتيجه اشاره كرده , مى فرمايد: ((و ما آنهارا به راه راست هدايت مى كنيم )) (ولهديناهم صراطا مستقيما).
مـنـظور از اين هدايت , الطاف تازه اى است كه از طرف خداوند به صورت هدايت ثانوى و به عنوان پاداشى به اين گونه افراد شايسته داده مى شود.
آيـه 69ـ شـان نـزول : در مـورد نـزول اين آيه و آيه بعد نقل شده : يكى از صحابه پيامبر(ص ) به نام ((ثـوبان )) كه نسبت به آن حضرت , محبت و علاقه شديدى داشت ,روزى با حال پريشان خدمتش رسيد, پيامبر(ص ) از سبب ناراحتى او سؤال نمود, درجواب عرض كرد: امروز در اين فكر فرو رفته بـودم كـه فرداى قيامت اگر من اهل بهشت باشم , مسلما در مقام جايگاه شما نخواهم بود, و اگر اهل بهشت نباشم كه تكليفم روشن است , و بنابراين در هر حال از درك حضور شما محروم خواهم شد,با اين حال چرا افسرده نباشم ؟!.
ايـن دو آيـه نـازل شد و به اين گونه اشخاص بشارت داد كه افراد مطيع پروردگاردر بهشت نيز هـمـنـشين پيامبران و برگزيدگان خدا خواهند بود, سپس پيامبر(ص )فرمود: به خدا سوگند, ايـمـان مسلمانى كامل نمى شود مگر اين كه مرا از خود و پدرو مادر و همه بستگان بيشتر دوست دارد, و در برابر گفتار من تسليم باشد.