بازگشت

استقبال از پيشنهاد صلح ـ


بـه دنبال دستوربه شدت عمل در برابر منافقانى كه با دشمنان اسلام همكارى نزديك داشتند, در اين آيه دستورمى دهد كه دو دسته از اين قانون مستثناهستند:.
1ـ ((آنـهـا كه با يكى از هم پيمانان شما ارتباط دارند و پيمان بسته اند)) (الا الذين يصلون الى قوم بينكم وبينهم ميثاق ).
2ـ ((كسانى كه از نظر موقعيت خاص خود در شرايطى قرار دارند كه نه قدرت مبارزه با شما را در خـود مـى بـيـنـنـد, و نـه تـوانايى همكارى با شما و مبارزه با قبيله خوددارند)) (او جكم حصرت صدورهم ان يقاتلوكم او يقاتلوا قومهم ).
سپس براى اين كه مسلمانان در برابر اين پيروزيهاى چشمگير مغرور نشوند وآن را مرهون قدرت نـظامى و ابتكار خود ندانند و نيز براى اين كه احساسات انسانى آنها در برابر اين دسته از بيطرفان تـحـريـك شـود مى فرمايد: ((اگر خداوند بخواهدمى تواند آن (جمعيت ضعيف ) را بر شما مسلط گرداند تا با شما پيكاركنند)) (ولوش اللّه لسلطهم عليكم فلقاتلوكم ).
بـنـابـرايـن , هـمـواره در پـيروزيها به ياد خدا باشيد و هيچ گاه به نيروى خودمغرور نشويد و نيز گذشت از ضعيفان را براى خود خسارتى نشمريد.
در پايان آيه بار ديگر نسبت به دسته اخير تاكيد كرده و با توضيح بيشترى چنين مى فرمايد: ((اگر آنها از پيكار با شما كناره گيرى كنند و پيشنهاد صلح نمايند,خداوند به شما اجازه تعرض نسبت به آنـهـا را نـمـى دهد)) و موظفيد دستى را كه به منظور صلح به سوى شما دراز شده بفشاريد (فان اعتزلوكم فلم يقاتلوكم والقوااليكم السلم فما جعل اللّه لكم عليهم سبيلا ).
آيه 91ـ شان نزول ـ نقل شده : جمعى از مردم مكه به خدمت پيامبر(ص )مى آمدند و از روى خدعه و نـيـرنـگ اظـهـار اسلام مى كردند, اما همين كه در برابرقريش و بتهاى آنها قرار مى گرفتند به نـيـايـش و عـبـادت بتها مى پرداختند, و به اين ترتيب مى خواستند از ناحيه اسلام و قريش هر دو آسوده خاطر باشند, از هر دوطرف سود ببرند و از هيچ يك زيان نبينند, و به اصطلاح در ميان اين دو دسـتـه دودوزه بـازى كـنـنـدS( آيـه نـازل شد و دستور داد مسلمانان در برابر اين دسته شدت عمل به خرج دهند.