بازگشت

احكام قتل خطاـ


چـون درآيـات گـذشـته به مسلمانان آزادى عمل براى درهم كوبيدن منافقان ودشمنان خطرناك داخـلـى داده شـده , براى اين كه مبادا كسانى از اين قانون سؤاستفاده كنند و با افرادى كه دشمنى دارنـد بـه نـام مـنـافق بودن تصفيه حساب خصوصى نمايند در اين آيه و آيه بعد احكام قتل خطا و قـتـل عـمـد بـيـان شده است ,نخست دراين آيه مى فرمايد: ((براى هيچ مؤمنى مجاز نيست كه فرد باايمانى را جز ازروى خطا به قتل برساند)) (وما كان لمؤمن ان يقتل مؤمنا الا خطا).
سپس جريمه و كفاره قتل خطا را در سه مرحله بيان مى كند:.
صورت نخست اين كه فرد بيگناهى كه از روى اشتباه كشته شده متعلق به خانواده مسلمانى باشد كـه در ايـن صـورت , قاتل بايد دو كار كند, يكى اين كه برده مسلمانى را آزاد نمايد و ديگر اين كه خـونـبهاى مقتول را به صاحبان خون بپردازد,آيه شريفه مى فرمايد: ((كسى كه مؤمنى را از روى خـطـا به قتل رساند, بايد يك برده مؤمن را آزاد كند و خونبهايى به كسان او بپردازد)) (ومن قتل مؤمنا خطا فتحرير رقبة مؤمنة ودية مسلمة الى اهله ).
((مگر اين كه خاندان مقتول بارضايت خاطر از ديه بگذرند)) (الا ان يصدقوا).
صـورت دوم ايـن كـه ((مقتول مؤمن وابسته به خاندانى باشد كه با مسلمانان خصومت و دشمنى دارند, در اين صورت كفاره قتل خطا تنها آزاد نمودن برده مسلمان است )) (فان كان من قوم عدو لكم وهو مؤمن فتحرير رقبة مؤمنة ).
پـرداخـت ديـه بـه جمعيتى كه تقويت بنيه مالى آنان خطرى براى مسلمانان محسوب خواهد شد ضـرورت نـدارد, بـه عـلاوه اسلام ارتباط اين فرد را با خانواده خود كه همگى از دشمنان اسلامند بريده است و بنابراين , جايى براى جبران خسارت نيست .
صـورت سـوم اين كه : ((خاندان مقتول از كفارى باشند كه با مسلمانان هم پيمانند, در اين صورت بـراى احـترام به پيمان بايد علاوه بر آزاد كردن يك برده مسلمان خونبهاى او را به بازماندگانش بپردازند)) (وان كان من قوم بينكم وبينهم ميثاق فدية مسلمة الى اهله وتحرير رقبة مؤمنة ).
ظاهرا منظور از مقتول در اينجا ((مقتول مؤمن )) است .
و در پايان آيه در مورد كسانى كه دسترسى به آزاد كردن برده اى ندارندS( يعنى قدرت مالى ندارند و يـا بـرده اى بـراى آزاد كـردن نمى يابند مى فرمايد: ((و آن كس كه دسترسى (به آزاد كردن برده ) ندارد, دو ماه پى درپى روزه مى گيرد (فمن لم يجدفصيام شهرين متتابعين ).
و در پايان مى گويد: ((اين (تبديل شدن آزاد كردن برده به دو ماه روزه گرفتن يك نوع تخفيف و تـوبه الهى است , يا اين كه آنچه در آيه به عنوان كفاره قتل خطاگفته شد همگى ) براى انجام يك تـوبه الهى است و خداوند همواره از هر چيز با خبرو همه دستوراتش بر طبق حكمت است )) (توبة من اللّه وكان اللّه عليما حكيما).
آيـه 93ـ شـان نـزول : ((مـقـيـس بـن صـبابه كنانى )) كه يكى از مسلمانان بود, كشته برادرخود ((هشام )) را در محله ((بنى النجار)) پيدا كرد, جريان را به عرض پيامبر(ص )رسانيد, پيامبر(ص ) او را بـه اتـفـاق ((قـيـس بـن هلال )) نزد بزرگان ((بنى النجار)) فرستاد ودستور داد كه اگر قاتل ((هـشـام )) را مى شناسند, او را تسليم نمايند و اگر نمى شناسند,خونبها و ديه او را بپردازند آنان هـم چـون قاتل را نمى شناختند, ديه را به صاحب خون پرداختند و او هم تحويل گرفت و به اتفاق ((قـيـس بن هلال )) به طرف مدينه حركت كردند, در بين راه بقاياى افكار جاهليت ((مقيس )) را تحريك نمود و با خودگفت : قبول ديه موجب سرشكستگى و ذلت است , لذا همسفر خود را كه از قـبـيـلـه ((بـنـى الـنـجـار)) بـود بـه انتقام خون برادر كشت و به طرف مكه فرارنمود و از اسلام نيزكناره گيرى كرد.
پـيامبر(ص ) هم در مقابل اين خيانت خون او را مباح نمود, و آيه موردبحث به همين مناسبت نازل شد كه مجازات قتل عمد در آن بيان شده است .