بازگشت

نقشه هاي شيطان


ايـن آيـه تـوضـيحى است براى حال مشركان , كه در آيه قبل به سرنوشت شوم آنها اشاره شد و در حقيقت علت گمراهى شديد آنها را بيان مى كند و مى گويد: آنهابه قدرى كوتاه فكرند كه خالق و آفـريـدگـار جـهـان پهناور هستى را رها كرده و در برابرموجوداتى سر تعظيم فرود مى آورند كه كمترين اثر مثبتى ندارند و ((آنچه غير از خدامى خوانند, فقط بتهايى است (بى روح ), كه هيچ اثرى نـداردS( و (يـا) شـيطان سركش و ويرانگر است )) (ان يدعون من دونه الا اناثا وان يدعون الا شيطانا مريدا).
قـابـل تـوجـه ايـن كه : معبودهاى مشركان در اين آيه منحصر به دو چيز شناخته شده ((اناث )) و ((شيطان مريد)).
((اناث )) جمع ((انثى )) به معنى موجود نرم و قابل انعطاف است .
يعنى آنها معبودهايى را مى پرستيدند كه مخلوق ضعيفى بيش نبودند و به آسانى در دست آدمى به هـر شكل در مى آمدند, تمام وجودشان تاثر و((انعطاف پذيرى )) و تسليم در برابر حوادث بود, و به عـبـارت روشـنتر, موجودهايى كه هيچ گونه اراده و اختيارى از خود نداشتند و سرچشمه سود و زيان نبودند.
اما ((شيطان مريد)) يعنى شيطانى كه تمام صفات فضيلت از شاخساروجودش فروريخته و چيزى از نقاط قوت در او باقى نمانده است .
(آيـه 118)ـ سـپس در آيات بعد اشاره به صفات شيطان و اهداف او وعداوت خاصى كه با فرزندان آدم دارد كـرده و قـسمتهاى مختلفى از برنامه هاى او راشرح مى دهد و قبل از هر چيز مى فرمايد: ((خـداونـد او را از رحـمـت خـويش دورساخته )) (لعنه اللّه ) و در حقيقت ريشه تمام بدبختيها و ويرانگريهاى او همين دورى از رحمت خداست كه بر اثر كبر و نخوت دامنش را گرفت .
سپس مى فرمايد: شيطان سوگند ياد كرده كه چند برنامه را اجرا كند:.
1ـ ((و گـفـت : از بـنـدگان تو نصيب معينى خواهم گرفت )) (وقال لا تخذن من عبادك نصيبا مفروضا).
او مـى دانـد قـدرت بـر گـمـراه سـاخـتـن هـمـه بـنـدگان خدا را ندارد, و تنها افرادهوسباز و ضعيف الايمان و ضعيف الاراده هستند كه در برابر او تسليم مى شوند.
(آيه 119)ـ دوم : ((آنها را گمراه مى كنم )) (ولا ضلنهم ).
3ـ ((با آرزوهاى دور و دراز و رنگارنگ آنها را سرگرم مى سازم )) (ولا منينهم ).
4ـ آنـهـا را بـه اعمال خرافى دعوت مى كنم , از جمله ((فرمان مى دهم كه گوشهاى چهارپايان را بشكافند و يا قطع كنند))(ولا مرنهم فليبتكن اذان الا نعام ).
و اين اشاره به يكى از اعمال زشت جاهلى است كه در ميان بت پرستان رايج بود كه گوش بعضى از چـهـارپـايـان را مى شكافتند و يا به كلى قطع مى كردند وسوارشدن بر آن را ممنوع مى دانستند و هيچ گونه از آن استفاده نمى نمودند.
5ـ ((آنها را وادار مى سازم كه آفرينش پاك خدايى را تغيير دهند)) (ولا مرنهم فليغيرون خلق اللّه ) و اين ضرر غيرقابل جبرانى است كه شيطان بر پايه سعادت انسان مى زند.
ايـن جمله اشاره به آن است كه خداوند در نهاد اولى انسان توحيد ويكتاپرستى و هرگونه صفت و خوى پسنديده اى را قرار داده است ولى وسوسه هاى شيطانى و هوى و هوسها انسان را از اين مسير صحيح منحرف مى سازد و به بيراهه ها مى كشاند.
و در پايان يك اصل كلى را بيان كرده , مى فرمايد: ((هركس شيطان را به جاى خداوند به عنوان ولى و سـرپـرسـت خـود انتخاب كند زيان آشكارى كرده )) (ومن يتخذ الشيطان وليا من دون اللّه فقد خسر خسرانا مبينا).
(آيـه 120)ـ در ايـن آيـه چند نكته كه به منزله دليل براى مطلب سابق است بيان شده : ((شيطان پيوسته به آنها وعده هاى دروغين مى دهد, و به آرزوهاى دورودراز سرگرم مى كند ولى جز فريب و خدعه , كارى براى آنها انجام نمى دهد)) (يعدهم ويمنيهم وما يعدهم الشيطان الا غرورا).
(آيـه 121)ـ در ايـن آيه , سرنوشت نهايى پيروان شيطان چنين بيان شده :((آنها جايگاهشان دوزخ است و هيچ راه فرارى از آن ندارند)) (اولئك ماويهم جهنم ولا يجدون عنها محيصا).
(آيه 122)ـ در آيات گذشته چنين خوانديم : كسانى كه شيطان را ولى خود انتخاب كنند, در زيان آشـكـارى هـسـتـند, شيطان به آنها وعده دروغين مى دهد و با آرزوهاسرگرم مى سازد, و وعده شـيـطـان جـز فريب و مكر نيست , در برابر آنها در اين آيه سرانجام كار افراد با ايمان را بيان كرده , مـى فـرمايد: ((و آنها كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند به زودى در باغهايى از بهشت وارد مى شوند كه نهرها از زيردرختان آن مى گذرد)) (والذين آمنوا وعملوا الصالحات سندخلهم جنات تـجـرى مـن تـحـتـهـا الا نـهـار) اين نعمت همانند نعمتهاى اين دنيا زودگذر و ناپايدار نيست , بـلـكه ((مؤمنان براى هميشه در آن خواهند ماند)) (خالدين فيها ابدا) اين وعده همانندوعده هاى دروغـين شيطان نيست , بلكه ((وعده اى است حقيقى و از ناحيه خدا))(وعداللّه حقا) بديهى است ((هـيـچ كـس نمى تواند صادق تر از خدا وعده ها وسخنانش باشد)) (ومن اصدق من اللّه قيلا ) زيرا تخلف از وعده , يا به خاطر ناتوانى است , يا جهل و نياز, كه تمام اينها از ساحت مقدس او دور است .
آيـه 123ـ شان نزول : نقل شده كه : مسلمانان و اهل كتاب هركدام بر ديگرى افتخار مى كردند, اهل كتاب مى گفتند: پيامبر ما قبل از پيامبر شما بوده است , كتاب ما از كتاب شما سابقه دارتر است , و مـسـلـمـانان مى گفتند: پيامبر ما خاتم پيامبران است , و كتابش آخرين و كاملترين كتب آسمانى است , بنابراين ما بر شما امتيازداريم , اين آيه و آيه بعد نازل شد و بر اين ادعاها قلم بطلان كشيد, و ارزش هر كس رابه اعمالش معرفى كرد.