بازگشت

بهانه جويي يهودـ


در ايـن آيـه , نـخست اشاره به درخواست اهل كتاب (يهود) مى كند و مى گويد:((اهل كتاب از تو تقاضا مى كنند كه كتابى از آسمان (يكجا) بر آنها نازل كنى )) (يسئلك اهل الكتاب ان تنزل عليهم كتابا من السم).
شـك نـيـسـت كـه آنها در اين تقاضاى خود حسن نيت نداشتند, زيرا هدف ازنزول كتاب آسمانى همان ارشاد و هدايت و تربيت است , گاهى اين هدف با نزول كتاب آسمانى يكجا تامين مى شود, و گاهى تدريجى بودن آن به اين هدف بيشتركمك مى كند.
لـذا بـه دنـبال اين تقاضا خداوند به عدم حسن نيت آنها اشاره كرده , و ضمن دلدارى به پيامبرش , سـابـقـه لـجـاجـت و عناد و بهانه جويى يهود را در برابر پيامبربزرگشان موسى بن عمران بازگو مى كند.
نـخـست مى گويد: ((اينها از موسى چيزهايى بزرگتر و عجيبتر از اين خواستندو گفتند: خدا را آشكارا به ما نشان بده )) ! (فقد سالوا موسى اكبر من ذلك فقلوا ارنااللّه جهرة ).
ايـن درخـواست عجيب و غيرمنطقى كه نوعى از عقيده بت پرستان رامنعكس مى ساخت و خدا را جسم و محدود معرفى مى كرد و بدون شك ازلجاجت و عناد سرچشمه گرفته بود, سبب شد كه ((صاعقه آسمانى به خاطر اين ظلم و ستم آنها را فرا گرفت )) (فاخذتهم الصاعقة بظلمهم ).
سـپـس بـه يـكـى ديـگـر از اعـمال زشت آنها كه مساله ((گوساله پرستى )) بود, اشاره مى كند و مى گويد: ((آنها پس از مشاهده آن همه معجزات و دلايل روشن , گوساله رابه عنوان معبود خود انتخاب كردند)) ! (ثم اتخذوا العجل من بعد ما جتهم البينات ).
ولـى بـا اين همه براى اين كه به راه باز گردند ((ما آنها را بخشيديم و به موسى برترى و حكومت آشـكـارى داديم )) و بساط رسواى سامرى و گوساله پرستان رابرچيديم )) (فعفونا عن ذلك وآتينا موسى سلطانا مبينا).
(آيـه 154)ـ باز آنها از خواب غفلت بيدار نشدند و از مركب غرور و لجاجت پايين نيامدند, به همين جهت ((ما كوه طور را بر بالاى سر آنها به حركت در آورديم ,و در همان حال از آنها پيمان گرفتيم و به آنها گفتيم كه به عنوان توبه از گناهانتان از دربيت المقدس با خضوع و خشوع وارد شويد, و نـيـز به آنها تاكيد كرديم كه در روزشنبه دست از كسب و كار بكشيد و راه تعدى و تجاوز را پيش نگيريد (و از ماهيان دريا كه در آن روز صيدش حرام بود استفاده نكنيد) و در برابر همه اينها پيمان شديداز آنان گرفتيم )) اما آنها به هيچ يك از اين پيمانهاى مؤكد وفا نكردند ! (ورفعنا فوقهم الطور بميثاقهم وقلنا لهم ادخلوا الباب سجدا وقلنا لهم لا تعدوا فى السبت واخذنامنهم ميثاقا غليظا).
(آيه 155)