بازگشت

دعوت اكيد به عدالت


ايـن آيـه دعـوت بـه قـيـام به عدالت مى كند و نظير آن با تفاوت مختصرى درسوره نسا آيه 135 گذشت .
نخست خطاب به افراد با ايمان كرده , مى گويد: ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد همواره قيام براى خدا كنيد و به حق و عدالت گواهى دهيد)) (ي ايها الذين آمنوا كونوا قوامين للّه شهدآ بالقسط).
سـپـس بـه يـكى از عوامل انحراف از عدالت اشاره نموده , به مسلمانان چنين هشدارمى دهد كه : ((نبايد كينه ها و عداوتهاى قومى و تصفيه حسابهاى شخصى مانع ازاجراى عدالت و موجب تجاوز بـه حـقوق ديگران گردد, زيرا عدالت از همه اينهابالاتر است )) (ولا يجر منكم شنـن قوم على الا تعدلوا).
بار ديگر به خاطر اهميت موضوع روى مساله عدالت تكيه كرده , مى فرمايد:((عدالت پيشه كنيد كه به پرهيزكارى نزديكتر است )) (اعدلوا هو اقرب للتقوى ).
و از آنـجـا كه عدالت مهمترين ركن تقوا و پرهيزكارى است , براى سومين باربه عنوان تاكيد اضافه مى كند: ((از خدا بپرهيزيد, زيرا خداوند از تمام اعمال شماآگاه است )) (واتقوا اللّه ان اللّه خبير بما تعملون ).
(آيه 9)ـ سپس در اين آيه ـطبق سنت قرآن ـ كه پس از احكام خاصى براى تاكيد و تكميل آن اشاره به قوانين و اصول كلى مى كند در اينجا نيز براى تاكيد مساله اجراى عدالت و گواهى به حق چنين مـى فـرمـايد: ((خداوند به كسانى كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام مى دهند و عده آمرزش و پاداش عظيم داده است ))(وعداللّه الذين آمنوا وعملوا الصالحات لهم مغفرة واجر عظيم ).
(آيـه 10)ـ و در مـقـابـل : ((كـسـانـى كـه خـدا را انكار كنند و آيات او را تكذيب نمايند از اصحاب دوزخند)) (والذين كفروا وكذبوا بياتن اولئك اصحاب الجحيم ).
قابل توجه اين كه آمرزش و اجر عظيم به عنوان يك وعده الهى در آيه ذكرشده و فرموده : وعداللّه ولـى كـيـفر دوزخ به صورت نتيجه عمل بيان شده ومى فرمايد: ((كسانى كه داراى چنين اعمالى بـاشـند, چنان سرنوشتى خواهند داشت ))و اين در حقيقت اشاره به مساله فضل و رحمت خدا در مـورد پاداشهاى سراى ديگراست , كه به هيچ وجه برابرى با اعمال ناچيز انسان ندارد, همانطور كه مجازاتهاى آن جهان جنبه انتقامى نداشته بلكه نتيجه اعمال خود آدمى است .
(آيـه 11)ـ بـه دنـبال يادآورى نعمتهاى الهى در چند آيه قبل , در اين آيه روى سخن را بار ديگر به مـسـلمانان كرده و قسمتى ديگر از نعمتهاى خود را به ياد آنهامى آورد تا به شكرانه آن در اطاعت فـرمان خدا و اجراى اصول عدالت بكوشند,مى گويد: ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! نعمت خدا را بـر خـودتان به ياد آوريد درآن زمان كه جمعيتى تصميم گرفته بودند, دست به سوى شما دراز كـنـنـد و شـمـا را ازمـيـان بـردارند, ولى خداوند شر آنها را از شما دفع كرد)) (ي ايها الذين آمنوا اذكروانعمت اللّه عليكم اذهم قوم ان يبسطوا اليكم ايديهم فكف ايديهم عنكم ).
در حـقـيـقت اين آيه مسلمانان را متوجه خطراتى كه ممكن بود براى هميشه نامشان را از صفحه روزگـار بـرانـدازد مـى كند, و به آنها هشدار مى دهد كه به پاس اين نعمتها ((تقوا را پيشه كنيد و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند)) و بدانيد اگر پرهيزكارباشيد, در زندگى تنها نخواهيد ماند و آن دست غيبى كه هميشه حافظ شما بوده ,باز هم از شما حمايت خواهد كرد (واتقوا اللّه وعلى اللّه فليتوكل المؤمنون ).
(آيه 12)ـ در اين سوره از آغاز اشاره به مساله وفاى به عهد شده , و شايدفلسفه اين همه تاكيد براى اهميت دادن به مساله پيمان غدير است كه در آيه 67همين سوره خواهد آمد.
در ايـن آيه مى فرمايد: ((ما از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه به دستورات ماعمل كنند و به دنبال ايـن پـيـمـان دوازده رهـبـر و سرپرست براى آنها برگزيديم )) تاهريك سرپرستى يكى از طوايف دوازده گانه بنى اسرائيل را بر عهده گيرد (ولقداخذاللّه ميثاق بنى اسرائيل وبعثنا منهم اثنى عشر نقيبا).
سـپـس وعـده خـدا را به بنى اسرائيل چنين تشريح مى كند كه خداوند به آنهاگفت : ((من با شما خواهم بود و از شما حمايت مى كنم )) (وقال اللّه انى معكم ).
اما به چند شرط:.
1ـ ((به شرط اين كه نماز را بر پا داريد)) (لئن اقمتم الصلوة ).
2ـ ((و زكات خود را بپردازيد)) (وآتيتم الزكوة ).
3ـ ((به پيامبران من ايمان بياوريد و آنها را يارى كنيد)) (وآمنتم برسلى وعزرتموهم ).
4ـ عـلاوه بـر ايـن , از انـفـاقهاى مستحب كه يكنوع قرض الحسنه با خداست خوددارى ننماييد)) (واقرضتم اللّه قرضا حسنا).
((اگر به اين پيمان عمل كنيد, من سيئات و گناهان گذشته شما را مى بخشم ))(لا كفرن عنكم سيئاتكم ).
((و شما را در باغهاى بهشت كه از زير درختان آن نهرها جارى است داخل مى كنم )) (ولا دخلنكم جنات تجرى من تحتها الا نهار).
((ولـى آنها كه راه كفر و انكار و عصيان را پيش گيرند مسلما از طريق مستقيم گمراه شده اند)) (فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضل سوآ السبيل ).
(آيـه 13)ـ در تـعـقيب بحثى كه در باره پيمان خدا با بنى اسرائيل در آيه قبل گذشت , در اين آيه اشاره به پيمان شكنى آنها و عواقب اين پيمان شكنى مى كند ومى فرمايد: ((چون آنها پيمان خود را نـقـض كردند ما آنها را طرد كرديم و از رحمت خود دور ساختيم و دلهاى آنها را سخت و سنگين نموديم )) (فبما نقضهم ميثاقهم لعناهم وجعلنا قلوبهم قاسية ).
در حقيقت آنها به جرم پيمان شكنى با اين دو مجازات , كيفر ديدند, هم ازرحمت خدا دور شدند, و هم افكار و قلوب آنها متحجر و غيرقابل انعطاف شد.
سپس آثار اين قساوت را چنين شرح مى دهد: ((آنها كلمات را تحريف مى كنند و از محل و مسير آن بيرون مى برند)) (يحرفون الكلم عن مواضعه ).
و نـيز ((قسمتهاى قابل ملاحظه اى از آنچه به آنها گفته شده بود به دست فراموشى مى سپارند)) (ونسوا حظا مما ذكروا به ).
بـعـيـد نيست قسمتى را كه آنها به دست فراموشى سپردند, همان نشانه ها وآثار پيامبراسلام (ص ) باشد كه در آيات ديگر قرآن به آن اشاره شده است , و نيز ممكن است اين جمله اشاره به آن باشد كه مى دانيم تورات در طول تاريخ مفقود شده ,سپس جمعى از دانشمندان يهود به نوشتن آن مبادرت كردند و طبعا قسمتهاى فراوانى از ميان رفت و قسمتى تحريف يا به دست فراموشى سپرده شد, و آنچه به دست آنها آمد بخشى از كتاب واقعى موسى (ع ) بود كه با خرافات زيادى آميخته شده بود و آنها همين بخش را نيز گاهى به دست فراموشى سپردند.
سپس اضافه مى فرمايد: ((هر روز به خيانت تازه اى از آنها پى مى برى , مگردسته اى از آنها كه از اين جنايتها بركنارند و در اقليتند)) (ولا تزال تطلع على خئنة منهم الا قليلا منهم ).
و در پـايـان بـه پـيامبر(ص ) دستور مى دهد كه ((از آنها صرف نظر كن و چشم بپوش , زيرا خداوند نيكوكاران را دوست دارد)) (فاعف عنهم واصفح ان اللّه يحب المحسنين ).
بطور مسلم اين گذشت و عفو در مورد آزارهايى است كه به شخص پيامبررسانيدند نه در مسائل هدفى و اصولى اسلام كه در آنها گذشت معنى ندارد.
(آيه 14).