بازگشت

آغاز جز هفتم قرآن مجيد


(آيه 83)ـ به علاوه ((جمعى از آنان (همانند همراهان جعفر و جمعى ازمسيحيان حبشه )) هنگامى كـه آيـات قـرآن را مـى شـنيدند, اشك شوق از ديدگانشان به خاطر دست يافتن به حق سرازيرى مى شد)) (واذا سمعوا م انزل الى الرسول ترى اعينهم تفيض من الدمع مما عرفوا من الحق ).
((و بـا صـراحت و شهامت و بى نظرى صدا مى زدند: پروردگارا ! ما ايمان آورديم , ما را از گواهان حق و همراهان محمد(ص ) و ياران او قرار ده )) (يقولون ربن آمنا فاكتبنا مع الشاهدين ).
(آيـه 84)ـ آنـهـا بـقـدرى تـحـت تـاثـير آيات تكان دهنده اين كتاب آسمانى قرارمى گرفتند كه مـى گـفـتـند: ((چگونه ممكن است ما به خداوند يگانه و حقايقى كه ازطرف او آمده است ايمان نـيـاوريم در حالى كه انتظار داريم ما را در زمره جمعيت صالحان قرار دهد)) (وما لنا لا نؤمن باللّه وما جانا من الحق ونطمع ان يدخلنا ربنامع القوم الصالحين ).
(آيـه 85)ـ در ايـن آيه و آيه بعد به سرنوشت اين دو طايفه و پاداش و كيفرآنها اشاره شده , نخست مـى گـويـد: ((آنها كه در برابر افراد با ايمان , محبت نشان دادند, و در مقابل آيات الهى سر تسليم فرود آوردند, و با صراحت ايمان خود رااظهار داشتند, خداوند در برابر اين به آنها باغهاى بهشت را پـاداش مـى دهـد كـه از زيـردرخـتان آن نهرها جارى است و جاودانه در آن مى مانند و اين است جـزاى نـيـكوكاران )) (فاثابهم اللّه بما قالوا جنات تجرى من تحتها الا نهار خالدين فيها وذل ك جزا المحسنين ).
(آيـه 86)ـ و در مـقـابل ((آنها كه راه دشمنى را پيمودند و كافر شدند و آيات خدا راتكذيب كردند اهل دوزخند)) (والذين كفروا وكذبوا بياتنا اولئك اصحاب الجحيم ).
آيـه 87ـ شـان نزول : در مورد نزول اين آيه و دو آيه بعد نقل شده است :روزى پيامبر(ص ) در باره رسـتـاخـيـز و وضع مردم در آن دادگاه بزرگ الهى بياناتى فرمود, اين بيانات مردم را تكان داد و جـمـعـى گـريـستند, به دنبال آن جمعى از ياران پيامبر(ص ) تصميم گرفتند, پاره اى از لذائذ و راحتيها را بر خود تحريم كرده و به جاى آن به عبادت پردازند.
روزى هـمـسـر ((عـثمان بن مظعون )) نزد عايشه آمد, او زن جوان و صاحب جمالى بود, عايشه از وضع او متعجب شد و گفت : چرا به خودت نمى رسى , وزينت نمى كنى ؟!.
در پـاسـخ گـفـت : براى چه كسى زينت كنم ؟ همسرم مدتى است كه مرا ترك گفته و رهبانيت پـيـش گـرفته است , اين سخن به گوش پيامبر(ص ) رسيد, فرمان دادهمه مسلمانان به مسجد آيـنـد, هـنـگـامى كه مردم در مسجد اجتماع كردند, بالاى منبرقرار گرفت , پس از حمد و ثناى پـروردگـار گـفـت : من سنت خود را براى شما بازگومى كنم هركس از آن روى گرداند از من نيست , من قسمتى از شب را مى خوابم و باهمسرانم آميزش دارم و همه روزها را روزه نمى گيرم .
آگـاه بـاشيد ! من هرگز به شما دستور نمى دهم كه مانند كشيشان مسيحى ورهبانها ترك دنيا گوييد زيرا اين گونه مسائل و همچنين ديرنشينى در آيين من نيست ,رهبانيت امت من در جهاد اسـت , آنـها كه سوگند ياد كرده بودند, برخاستند و گفتند:اى پيامبر ! ما در اين راه سوگند ياد كرده ايم وظيفه ما در برابر سوگندمان چيست ؟آيه نازل شد و به آنها پاسخ گفت .