بازگشت

حكم قطعي در باره شراب و مراحل تدريجي آن ـ


هـمـانـطور كه در ذيل آيه 43 سوره نسا اشاره كرديم , شرابخورى و ميگسارى در زمان جاهليت و قـبـل از ظـهور اسلام فوق العاده رواج داشت و به صورت يك بلاى عمومى درآمده بود, تا آنجا كه بعضى از مورخان مى گويند عشق عرب جاهلى در سه چيز خلاصه مى شد: شعر و شراب و جنگ !.
روشـن اسـت كـه اگـر اسلام مى خواست بدون رعايت اصول روانى و اجتماعى با اين بلاى بزرگ عـمومى به مبارزه برخيزد ممكن نبود, و لذا از روش تحريم تدريجى و آماده ساختن افكار و اذهان براى ريشه كن كردن ميگسارى كه به صورت يك عادت ثانوى در رگ و پوست آنها نفوذ كرده بود, استفاده كرد, به اين ترتيب كه نخست در بعضى از سوره هاى مكى اشاراتى به زشتى اين كار نمود, ولى عادت زشت شرابخوارى از آن ريشه دارتر بود, كه با اين اشاره ها ريشه كن شود, لذا هنگامى كه مـسلمانان به مدينه منتقل شدند و نخستين حكومت اسلامى تشكيل شد, دومين دستور ـيه219 , سوره بقره ـ در زمينه منع شرابخوارى به صورت قاطع ترى نازل گشت , آشنايى مسلمانان به احكام اسـلام سـبـب شـد كه دستور نهايى ـهمين آيه موردبحث ـ با صراحت كامل و بيان قاطع كه حتى بهانه جويان نيز نتوانند به آن ايرادگيرند نازل گردد.
در ايـن آيـه بـا تـعـبـيـرات گـونـاگـون ممنوعيت اين كار مورد تاكيد قرار گرفته , تاجايى كه شـرابـخـوارى در رديـف بـت پـرستى و قمار و از لام و از اعمال شيطانى و پليدقلمداد شده است مى فرمايد: ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد شراب و قمار و بتها واز لام (يكنوع بخت آزمايى ) پليدند و از عمل شيطانند از آنها دورى كنيد تا رستگارشويد)) (يا ايها الذين آمنوا انما الخمر والميسر والا نصاب والا زلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه لعلكم تفلحون ).
((انـصاب )) بتهايى كه شكل مخصوصى نداشتند و تنها قطعه سنگى بودند وقرار گرفتن شراب و قـمـار هـم رديـف آن نـشـانـگـر خـطر بسيار زياد شراب و قمار است به همين دليل در روايتى از پيامبر(ص ) مى خوانيم : شارب الخمر كعابد الوثن : ((شرابخورهمانند بت پرست است )).
(آيه 91)ـ در اين آيه به پاره اى از زيانهاى آشكار شراب و قمار پرداخته نخست مى گويد: ((شيطان مى خواهد از طريق شراب و قمار در ميان شما تخم عداوت و دشمنى بپاشد و از نماز و ذكر خدا باز دارد)) (انـما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة والبغض فى الخمر والميسر ويصدكم عن ذكراللّه وعن الصلوة ).
در پـايـان ايـن آيـه به عنوان يك استفهام تقريرى , مى گويد: ((آيا شما خوددارى خواهيد كرد؟)) (فهل انتم منتهون ).
يـعـنى پس از اين همه تاكيد باز جاى بهانه جويى يا شك و ترديد در مورد ترك اين دو گناه بزرگ باقى مانده است ؟! و لذا مى بينيم كه حتى ((عمر)) كه تعبيرات آيات گذشته را به خاطر علاقه اى كـه (طبق تصريح مفسران عامه ) به شراب داشت وافى نمى دانست پس از نزول اين آيه , گفت كه اين تعبير كافى و قانع كننده است .
(آيـه 92)ـ و در ايـن آيـه به عنوان تاكيد اين حكم نخست به مسلمانان دستورمى دهد كه ((خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد و از مخالفت او بپرهيزيد)) (واطيعواللّه واطيعوا الرسول واحذروا).
و سـپـس مـخالفان را تهديد مى كند كه : ((اگر از اطاعت فرمان پروردگار سر باززنيد, مستحق كـيـفر و مجازات خواهيد بود و پيامبر(ص ) وظيفه اى جز ابلاغ آشكارندارد)) (فان توليتم فاعلموا انما على رسولنا البلاغ المبين ).
آيـه 93ـ شان نزول : در تفاسير چنين آمده است كه , پس از نزول آيه تحريم شراب و قمار, بعضى از يـاران پيامبر(ص ) گفتند: اگر اين دو كار اين همه گناه دارد پس تكليف برادران مسلمان ما كه پـيـش از نزول اين آيه از دنيا رفته اند و هنوز اين دو كار راترك نكرده بودند چه مى شود؟ آيه نازل شد و به آنها پاسخ گفت .
تفسير: در اين آيه در پاسخ كسانى كه نسبت به وضع گذشتگان قبل از نزول تحريم شراب و قمار و يـا نـسـبت به وضع كسانى كه اين حكم هنوز به گوش آنهانرسيده , و در نقاط دوردست زندگى داشـتـند, سؤال مى كردند, مى گويد: ((آنهايى كه ايمان و عمل صالح داشته اند و اين حكم به آنها نـرسـيده بوده , اگر شرابى نوشيده اندو يا از درآمد قمار خورده اند گناهى بر آنها نيست )) (ليس على الذين آمنوا وعملواالصالحات جناح فيما طعموا).
سپس اين حكم را مشروط به اين مى كند كه ((آنها تقوا را پيشه كنند و ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند)) (اذا ما اتقوا وآمنوا وعملوا الصالحات ).
بـار ديـگـر همين موضوع را تكرار كرده , مى گويد: ((سپس تقوا پيشه كنند وايمان بياورند)) (ثم اتقوا وآمنوا).
و براى سومين بار با كمى تفاوت همين موضوع را تكرار نموده , مى گويد:((سپس تقوا پيشه كنند و نيكى نمايند)) (ثم اتقوا واحسنوا).
و در پايان آيه مى فرمايد: ((خداوند نيكوكاران را دوست مى دارد)) (واللّه يحب المحسنين ).
هريك از اين سه تقوا, اشاره به مرحله اى از احساس مسؤوليت و پرهيزكارى است .
آيه 94ـ شان نزول : نقل شده : هنگامى كه پيامبراسلام (ص ) و مسلمانان درسال حديبيه براى عمره بـا حـال احـرام حـركـت كـردند, در وسط راه با حيوانات وحشى فراوانى روبرو شدند, بطورى كه مى توانستند آنها را با دست و نيزه ها صيدكنند ! اين شكارها بقدرى زياد بودند كه بعضى نوشته اند دوش به دوش مركبها و ازنزديك خيمه ها رفت و آمد مى كردند.
ايـن آيه و دو آيه بعد نازل شد و مسلمانان را از صيد آنها برحذر داشت , و به آنها اخطار كرد كه اين يك نوع امتحان براى آنها محسوب مى شود.