بازگشت

مواهب الهي بر مسيح


اين آيه و آيات بعد تا آخر سوره مائده مربوط به سرگذشت حضرت مسيح ومواهبى است كه به او و امتش ارزانى داشته كه براى بيدارى و آگاهى مسلمانان دراينجا بيان شده است .
نـخست مى گويد: ((به ياد بياور هنگامى را كه خداوند به عيسى بن مريم فرمود: ((نعمتى را كه بر تـو و بر مادرت ارزانى داشتم متذكر باش )) (اذ قال اللّه ياعيسى ابن مريم اذكر نعمتى عليك وعلى والدتك ).
سـپـس بـه ذكـر مـواهب خود پرداخته , نخست مى گويد ((تو را با روح القدس تقويت كردم )) (اذ ايدتك بروح القدس ) ((37)).
ديـگـر از مـواهـب الـهـى بـر تو اين است كه ((به تاييد روح القدس با مردم درگهواره و به هنگام بزرگى و پختگى سخن مى گفتى )) (تكلم الناس فى المهد وكهلا ).
اشـاره به اين كه سخنان تو در گاهواره همانند سخنان تو در بزرگى , پخته وحساب شده بود, نه سخنان كودكانه و بى ارزش .
ديگر اين كه ((كتاب و حكمت و تورات و انجيل را به تو تعليم دادم )) (واذعلمتك الكتاب والحكمة والتورية والا نجيل ).
ديـگـر از مـواهـب ايـن كـه از ((گـل بـه فـرمان من چيزى شبيه پرنده مى ساختى سپس در آن مـى دمـيدى و به اذن من پرنده زنده اى مى شد)) (واذ تخلق من الطين كهيئة الطير باذنى فتنفخ فيها فتكون طيرا باذنى ).
ديـگـر ايـن كـه : ((كور مادرزاد و كسى كه مبتلا به بيمارى پيسى بود به اذن من شفا مى دادى )) (وتبرئ الا كمه والا برص باذنى ).
((و نيز مردگان را به اذن من زنده مى كردى )) (واذ تخرج الموتى باذنى ).
و بالاخره يكى ديگر از مواهب من بر تو اين بود كه ((بنى اسرائيل را از آسيب رساندن به تو باز داشتم در آن هـنـگـام كـه كافران آنها در برابر دلايل روشن تو به پا خاستند وآنها را سحر آشكارى معرفى كـردند)) (واذ كففت بنى اسرائيل عنك اذ جئتهم بالبينات فقال الذين كفروا منهم ان هذا الا سحر مـبـين ) من در برابر اين همه هياهو و دشمنان سرسخت و لجوج تو را حفظ كردم تا دعوت خود را پيش ببرى .
قابل توجه اين كه در اين آيه چهار بار كلمه ((باذنى )) (به فرمان من ) تكرار شده است , تا جايى براى غـلـو و ادعاى الوهيت در مورد حضرت مسيح باقى نماند, اوبنده اى بود سر بر فرمان خدا و هر چه داشت از طريق استمداد از نيروى لايزال الهى بود.
(آيه 111)