بازگشت

بيزاري مسيح از شرك پيروانش


اين آيه و دو آيه بعد پيرامون گفتگوى خداوند با حضرت مسيح (ع ) در روزرستاخيز بحث مى كند, مـى گـويـد: ((خداوند در روز قيامت به عيسى مى گويد: آيا توبه مردم گفتى كه من و مادرم را علاوه بر خداوند معبود خويش قرار دهيد, و پرستش كنيد)) ؟ (واذ قال اللّه يا عيسى ابن مريم انت قلت للناس اتخذونى وامى الهين من دون اللّه ).
مسيح با نهايت احترام در برابر اين سؤال چند جمله در پاسخ مى گويد:.
1ـ نخست زبان به تسبيح خداوند از هرگونه شريك و شبيه گشوده ومى گويد: ((خداوندا ! پاك و منزهى از هرگونه شريك )) (قال سبحانك ).
2ـ ((چـگونه ممكن است چيزى را كه شايسته من نيست بگويم )) (ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق ).
در حقيقت نه تنها گفتن اين سخن را از خود نفى مى كند, بلكه مى گويد اساسامن چنين حقى را ندارم و چنين گفتارى با مقام و موقعيت من هرگز سازگار نيست .
3ـ سـپس استناد به علم بى پايان پروردگار كرده , مى گويد: ((گواه من اين است كه اگر چنين مـى گـفـتم مى دانستى , زيرا تو از آنچه در درون روح و جان من است آگاهى , در حالى كه من از آنچه در ذات پاك توست بى خبرم , زيرا تو علام الغيوب وبا خبر از تمام رازها و پنهانيها هستى )) (ان كنت قلته فقد علمته تعلم ما فى نفسى ولااعلم ما فى نفسك انك انت علا م الغيوب ).
(آيه 117)ـ چهار: ((تنها چيزى كه من به آنها گفتم , همان بوده است كه به من ماموريت دادى كه آنـها را دعوت به عبادت تو كنم و بگويم خداوند يگانه اى راكه پروردگار من و شما است , پرستش نكنيد)) (ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوااللّه ربى وربكم ).
5ـ ((و تـا آن زمـان كـه در مـيـانـشان بودم مراقب و گواه آنها بودم و نگذاشتم راه شرك را پيش گيرند, اما به هنگامى كه مرا از ميان آنها برگرفتى تو مراقب و نگاهبان آنها بودى , و تو گواه بر هر چـيـزى هـستى )) (وكنت عليهم شهيدا مادمت فيهم فلماتوفيتنى كنت انت الرقيب عليهم وانت على كل شى شهيد).
(آيـه 118)ـ شـشم : و با اين همه باز امر, امر تو و خواست , خواست توست ((اگر آنها را در برابر اين انحراف بزرگ مجازات كنى بندگان تواند (و قادر به فرار از زيربار اين مجازات نخواهند بود, و اين حق براى تو در برابر بندگان نافرمانت ثابت است ) و اگر آنها را ببخشى و از گناهانشان صرف نظر كنى , توانا و حكيم هستى )) نه بخشش تو نشانه ضعف است , و نه مجازاتت خالى از حكمت و حساب (ان تعدبهم فانهم عبادك وان تغفرلهم فانك انت العزيز الحكيم ).
(آيه 119)