بازگشت

توحيد فطري


بـار ديـگر روى سخن را به مشركان كرده و از راه ديگرى براى توحيد ويگانه پرستى , در برابر آنها, اسـتـدلال مـى كند, به اين طريق كه لحظات فوق العاده سخت و دردناك زندگى را به خاطر آنها مـى آورد, و از وجـدان آنـهـا اسـتـمداد مى كندكه در اين گونه لحظات كه همه چيز را به دست فـرامـوشـى مى سپارند آيا پناهگاهى جز ((خدا)) براى خودشان فكر مى كنند ! ((اى پيامبر ! به آنها بـگـو: اگر عذاب دردناك خداوند به سراغ شما بيايد و يا قيامت با آن همه هول و هيجان و حوادث وحـشـتـناك برپا شود, راست بگوييد آيا غير خدا را براى برطرف ساختن شدايد خودمى خوانيد)) ! (قل ارايتكم ان اتيكم عذاب اللّه او اتتكم الساعة اغير اللّه تدعون ان كنتم صادقين ).
روح معنى اين آيه نه تنها براى مشركان , بلكه براى همه كس به هنگام بروز شدايد وحوادث سخت , قابل درك است , ممكن است در حال عادى و در حوادث كوچك انسان به غير خدا متوسل گردد, اما هنگامى كه حادثه فوق العاده شديد باشد انسان همه چيز را فراموش مى كند ولى در همين حال در اعـمـاق دل خـود يك نوع اميدوارى به نجات كه از منبع قدرت مرموز و نامشخصى سرچشمه مى گيرداحساس مى كند اين همان توجه به خدا و حقيقت توحيد است .
(آيـه 41)ـ در ايـن آيـه مـى فـرمايد: ((بلكه تنها او را مى خوانيد, او هم اگربخواهد مشكل شما را بـرطرف مى كند, و شريكهايى كه براى خدا درست كرده بوديد همه را فراموش مى كنيد)) (بل اياه تدعون فيكشف ما تدعون اليه ان ش وتنسون ما تشركون ).
(آيه 42).