بازگشت

اسرار غيب


در آيـات گذشته سخن از علم و قدرت خدا و وسعت دايره حكم و فرمان اودر ميان بود, از اين به بـعد آنچه در آيات قبل اجمالا بيان شد, مشروحا توضيح داده مى شود, نخست به موضوع علم خدا پرداخته , مى گويد: ((كليدهاى غيب (ياخزانه هاى غيب ) همه در نزد خداست , و جز او كسى آنها را نمى داند)) (وعنده مفاتح الغيب لا يعلمه الا هو).
سـپـس بـراى تـوضيح و تاكيد بيشتر مى گويد: ((آنچه در بر و بحر است خدامى داند)) (ويعلم ما فى البر والبحر).
((بـر)) بـه معنى مكان وسيع است , و معمولا به خشكيها گفته مى شود, و ((بحر))نيز در اصل به مـعنى محل وسيعى است كه آب زياد در آن مجتمع باشد, و معمولابه درياها و گاهى به نهرهاى عظيم نيز گفته مى شود.
در هر حال آگاهى خدا از آنچه در خشكيها و درياهاست , به معنى احاطه علم او برهمه چيز است .
يـعـنـى , او از جـنـبـش ميلياردها موجود زنده , كوچك و بزرگ , در اعماق درياهااز شماره واقعى سلولهاى بدن هر انسان و گلبولهاى خونها از حركات مرموز تمام الكترونها در دل اتمها و بالاخره از تمام انديشه هايى كه از لابلاى پرده هاى مغز مامى گذرد, و تا اعماق روح ما نفوذ مى كند.
آرى ! از همه اينها بطور يكسان باخبر است .
باز در جمله بعد براى تاكيد احاطه علمى خداوند, اشاره بخصوص در اين مورد كرده و مى فرمايد: ((هيچ برگى از درختى جدا نمى شود, مگر اين كه آن رامى داند)) (وما تسقط من ورقة الا يعلمها) .
يـعنى , تعداد اين برگها و لحظه جدا شدنشان از شاخه ها و گردش آنها دروسط هوا و لحظه قرار گـرفـتـنـشان روى زمين , همه اينها در پيشگاه علم او روشن است ((و هم چنين هيچ دانه اى در مـخـفـيـگـاه زمـين قرار نمى گيرد)) مگر اين كه تمام خصوصيات آن را مى داند)) (ولا حبة فى ظلمات الا رض ).
در حقيقت دست روى دو نقطه حساس گذارده شده است , كه براى هيچ انسانى هر چند ميليونها سـال از عـمـر او بـگـذرد, و دستگاههاى صنعتى تكامل حيرت انگيز پيدا كند, احاطه بر آن ممكن نيست .
چه كسى مى داند بادها در هر شبانه روز در سرتاسر كره زمين چه بذرهايى را ازگياهان جدا كرده و بـه چه نقطه اى مى پاشد, كدام مغز الكترونيكى مى تواند, تعدادبرگهايى كه در يك روز از شاخه درختان جنگلها جدا مى شود حساب كند ؟!.
نـگاه به منظره يك جنگل مخصوصا در فصل پاييز, و منظره بديعى كه سقوطپى درپى برگها پيدا مـى كـنـد, بـه خـوبـى اين حقيقت را ثابت مى كند, كه اين گونه علوم هيچ گاه ممكن نيست در دسترس انسان قرارگيرد.
در واقع سقوط برگها لحظه مرگ آنهاست , و سقوط دانه ها در مخفيگاه زمين گامهاى نخستين حيات و زندگى آنهاست , اوست كه از نظام اين مرگ و زندگى باخبراست .
بيان اين موضوع يك اثر ((فلسفى )) دارد و يك اثر ((تربيتى )), اما اثر فلسفى آن اين است كه پندار كـسـانـى را كـه عـلم خدا را منحصر به كليات مى دانند, و معتقدند كه خدا از جزئيات اين جهان آگاهى ندارد, نفى مى كند, و صريحا مى گويد كه خدا ازهمه كليات و جزئيات آگاهى كامل دارد .
و امـا اثـر تربيتى آن روشن است , زيرا ايمان به اين علم وسيع پهناور به انسان مى گويد تمام اسرار وجـود تـو, اعمال و گفتار تو, نيات و افكار تو, همگى براى ذات پاك او آشكار است با چنين ايمانى چگونه ممكن است انسان مراقب حال خويش نباشد و اعمال و گفتار و نيات خود را كنترل نكند.
و در پـايـان آيـه مى فرمايد: ((هيچ تر و خشكى نيست , مگر اين كه در كتاب مبين (و در مقام علم پروردگار) ثبت است )) (ولا رطب ولا يابس الا فى كتاب مبين ).
(آيه 60)ـ در اين آيه بحث را به احاطه علم خداوند به اعمال انسان كه هدف اصلى است , كشانيده و قدرت قاهره خدا را نيز مشخص مى سازد, تا مردم ازمجموع اين بحث نتايج تربيتى لازم را بگيرند.
نـخـسـت مـى گويد ((او كسى است كه روح شما را در شب قبض مى كند, و ازآنچه در روز انجام مى دهيد و به دست مى آوريد آگاه است )) (وهو الذى يتوفيكم بالليل ويعلم ماجرحتم بالنهار).
سـپـس مـى گـويد: اين نظام خواب و بيدارى تكرار مى شود, شب مى خوابيد ((وروز شما را بيدار مـى كـنـد و اين وضع هم چنان ادامه دارد تا پايان زندگى شما فرارسد)) (ثم يبعثكم فيه ليقضى اجل مسمى ).
سرانجام نتيجه نهايى بحث را چنين بيان مى كند: ((سپس بازگشت همه به سوى خداست و شما را از آنچه انجام داده ايد آگاه مى سازد)) (ثم اليه مرجعكم ثم ينبئكم بما كنتم تعملون ).
(آيه 61)ـ در اين آيه باز براى توضيح بيشتر روى احاطه علمى خداوند نسبت به اعمال بندگان , و نگاهدارى دقيق حساب آنها براى روز رستاخيز چنين مى گويد: ((اوتسلط كامل بر بندگان خود دارد و حـافظان و مراقبانى بر شما مى فرستد كه حساب اعمالتان را دقيقا نگاهدارى كنند)) (وهو القاهرن فوق عباده ويرسل عليكم حفظة ).
سـپـس مى فرمايد: ((نگاهدارى اين حساب تا لحظه پايان زندگى و فرارسيدن مرگ ادامه دارد)) (حـتـى اذا جـا احدكم الموت ) ((و در اين هنگام فرستادگان ما كه مامور قبض ارواحند روح او را مى گيرند)) (توفته رسلنا).
و در پـايان اضافه مى كند كه ((اين فرشتگان به هيچ وجه در انجام ماموريت خود كوتاهى و قصور و تفريط ندارند, نه لحظه اى گرفتن روح را مقدم مى دارند, و نه لحظه اى مؤخر)) (وهم لايفرطون ) .
(آيـه 62)ـ در ايـن آيـه اشاره به آخرين مرحله كار انسان كرده , مى گويد: ((افرادبشر پس از طى دوران خود با اين پرونده هاى تنظيم شده كه همه چيز در آنها ثبت است , در روز رستاخيز به سوى پـروردگـارى كـه مولاى حقيقى آنهاست باز مى گردند))(ثم ردا الى اللّه موليهم الحق ) و در آن دادگاه , ((دادرسى و حكم و قضاوت مخصوص ذات پاك خداست )) (الا له الحكم ).
و بـا آن هـمه اعمال و پرونده هايى كه افراد بشر در طول تاريخ پرغوغاى خودداشته اند ((به سرعت به تمام حسابهاى آنها رسيدگى مى كند)) (وهو اسرع الحاسبين ).
تـا آنـجا كه در بعضى از روايات وارد شده , انه سبحانه يحاسب جميع عباده على مقدار حلب شاة !: ((خـداونـد حساب تمام بندگان را در زمان كوتاهى به اندازه دوشيدن يك گوسفند, رسيدگى مى كند))!.
(آيه 63).