بازگشت

يك درس بزرگ توحيد


در اين آيه به چند موضوع اشاره شده است كه هركدام در حقيقت نتيجه ديگرى است .
نـخـسـت مـى گـويد: ((خداوند همان كسى است كه انواع باغها و زراعتها بادرختان گوناگون آفـريـده اسـت كـه بعضى روى داربستها قرار گرفته (و با منظره بديع ودل انگيز خود چشمها را متوجه خويش مى سازند, و با ميوه هاى لذيذ و پربركت كام انسان را شيرين مى كنند) و بعضى بدون احـتـيـاج به داربست بر سر پا ايستاده و سايه بر سر آدميان گسترده , و با ميوه هاى گوناگون به تغذيه انسان كمك مى كنند)) (وهوالذى انشا جنات معروشات وغير معروشات ).
سپس اشاره به دو قسمت از باغها و جنات كرده , مى گويد: ((و همچنين درختان نخل و زراعت را آفريد)) (والنخل والزرع ).
بـعـد اضافه مى كند كه : ((اين درختان از نظر ميوه و طعم با هم متفاوتند)) (مختلفااكله ) يعنى با ايـن كـه از زمين واحدى مى رويند هركدام طعم و عطر و خاصيتى مخصوص به خود دارند, كه در ديگرى ديده نمى شود.
سـپـس اشـاره بـه دو قسمت ديگر از ميوه هايى مى كند كه فوق العاده مفيد وداراى ارزش حياتى هستند, و مى گويد: ((همچنين زيتون و انار)) را آفريد (والزيتون والرمان ).
انـتـخـاب ايـن دو, ظـاهـرا به خاطر آن است كه اين دو درخت در عين اين كه ازنظر ظاهر با هم شباهت دارند, از نظر ميوه و خاصيت غذايى بسيار با هم متفاوتند.
لذا بلافاصله مى فرمايد ((هم با يكديگر شبيهند و هم غيرشبيه )) (متشابهاوغير متشابه ).
پس از ذكر اين همه نعمتهاى گوناگون پروردگار, مى گويد: ((از ميوه آنهابه هنگامى كه به ثمر نشست , بخوريد ولى فراموش نكنيد كه به هنگام چيدن , حق آن را بايد ادا كنيد)) (كلوا من ثمره اذا اثمر وآتوا حقه يوم حصاده ).
و در پـايـان , فـرمـان مـى دهد كه ((اسراف نكنيد, زيرا خداوند مسرفان را دوست نمى دارد)) (ولا تسرفوا انه لا يحب المسرفين ).
(آيه 142)ـ در اين آيه و دو آيه بعد در باره حيوانات حلال گوشت وخدمات آنها سخن مى گويد.
نـخست مى گويد: خداوند كسى است كه از چهارپايان براى شما حيوانات بزرگ و باربر و حيوانات كوچك آفريد)) (ومن الا نعام حمولة وفرشا).
((فـرش )) بـه هـمـان معنى معروف است , ولى در اينجا به معنى گوسفند و نظيرآن از حيوانات كوچك تفسير شده است .
سـپـس چنين نتيجه مى گيرد, اكنون كه همه اينها مخلوق خداست و حكم آن به دست اوست , به شما اجازه مى دهد كه ((از آنچه خدا به شما روزى داده است بخوريد)) (كلوا مما رزقكم اللّه ).
و بـراى تـاكيد اين سخن و ابطال احكام خرافى مشركان , مى فرمايد: ((ازگامهاى شيطان پيروى نـكنيد, كه او دشمن آشكار شماست )) دشمنى كه از آغازخلقت آدم با شما اعلان جنگ داده است (ولا تتبعوا خطوات الشيطان انه لكم عدو مبين ).
(آيه 143)ـ در اين آيه به عنوان توضيح , قسمتى از حيوانات حلال گوشت وقسمتى از حيواناتى را كه هم باربرند و هم براى تغذيه انسان قابل استفاده اند, شرح مى دهد و مى گويد: ((خداوند هشت جـفـت از چهارپايان را براى شما آفريد, ازگوسفند و ميش يك جفت (نر و ماده ) و از بز يك جفت (نر و ماده ))) (ثمانية ازواج من الضان اثنين ومن المعزاثنين ).
پـس از ذكـر ايـن چـهـار زوج بـلافاصله به پيامبرش دستورمى دهد كه ((از آنهاصريحا بپرس : آيا خـداونـد نرهاى آنها را حرام كرده يا ماده ها را)) ؟ (قل الذكرين حرم ام الا نثيين ) ((يا حيواناتى كه در شكم ميشها يا بزهاى ماده است )) (اما اشتملت عليه ارحام الا نثيين ).
بعد اضافه مى كند: ((اگر راست مى گوييد و بر تحريم هر يك از اين حيوانات از روى علم و دانش دليلى داريد به من خبر دهيد)) (نبئونى بعلم ان كنتم صادقين ).
(آيه 144)ـ در اين آيه , چهار زوج ديگر را بيان مى كند و مى فرمايد: ((ازشتر, دو زوج (نر و ماده ) و از گـاو هـم دو زوج (نـر و مـاده ) قرار داديم , بگو: كداميك ازاينها را خدا حرام كرده است , نرها يا مـاده هـا را و يا حيواناتى كه در شكم شترها ياگاوهاى ماده است )) ؟ (ومن الا بل اثنين ومن البقر اثنين قل الذكرين حرم ام الا نثيين اما اشتملت عليه ارحام الا نثيين ).
حـكـم بـه حـلال بودن يا حرام بودن اين حيوانات تنها به دست خداوندى است كه آفريننده آنها و آفريدگار بشر و تمام جهان هستى است .
در آيـه قبل تصريح شده بود كه هيچ گونه دليل علمى و عقلى براى تحريم اين حيوانات در اختيار مشركان نبود, و چون آنها ادعاى نبوت و وحى نيز نداشتند,بنابراين , احتمال سوم باقى مى ماند كه ادعا كنند به هنگام صدور اين فرمان , ازپيامبران الهى , حاضر و گواه بوده اند.
لـذا مى فرمايد: ((آيا شما شاهد و گواه اين مطلب بوديد, هنگامى كه خداوندشما را به اين موضوع توصيه كرد)) (ام كنتم شهدا اذ وصيكم اللّه بهذا).
و چـون جـواب ايـن سـؤال نـيـز مـنـفـى بوده , ثابت مى شود كه آنها جز تهمت وافترا در اين باره سرمايه اى نداشتند.
لذا در پايان آيه اضافه مى كند: ((چه كسى ستمكارتر است از آنها كه بر خدادروغ مى بندند تا مردم را از روى جـهـل گمراه سازند, مسلما خداوند هيچ گاه ستمگران را هدايت نخواهد كرد)) (فمن اظلم ممن افترى على اللّه كذبا ليضل الناس بغير علم , ان اللّه لا يهدى القوم الظالمين ).
از آيـه فـوق اسـتفاده مى شود كه دروغ بستن به خدا يكى از بزرگترين ستمهااست , ستم به مقام مقدس پروردگار, و ستم به بندگان خدا, و ستم به خويشتن !.
(آيه 145).