بازگشت

اين است راه مستقيم من


ايـن آيه و آيات بعد از آن كه سوره انعام با آن پايان مى پذيرد در حقيقت خلاصه اى است از بحثهاى اين سوره كه در زمينه مبارزه با شرك و بت پرستى بيان شده , نخست در برابر عقايد و ادعاهاى دور از منطق مشركان و بت پرستان , خداوندبه پيامبرش دستور مى دهد كه ((بگو: پروردگار من ! مرا به راه راست كه نزديكترين راههاست هدايت كرده است )) (قل اننى هدنى ربى الى صراط مستقيم ) اين راه راست همان جاده توحيد و يكتاپرستى و درهم كوبيدن آيين شرك و بت پرستى است .
سـپـس ((صـراط مستقيم )) را در اين آيه و دو آيه بعد توضيح مى دهد: نخست مى گويد: ((آيينى اسـت مـسـتـقـيم در نهايت راستى و درستى , ابدى و جاويدان و قائم به امور دين و دنيا و جسم و جان )) (دينا قيما).
و از آنـجـا كـه عـربـهـا علاقه خاصى به ابراهيم نشان مى دادند و حتى آيين خودرا به عنوان آيين ابـراهيم معرفى مى كردند, اضافه مى كند كه ((آيين واقعى ابراهيم همين است كه من به سوى آن دعوت مى كنم )) نه آنچه شما به او بسته ايد (ملة ابراهيم ).
هـمـان ابـراهيمى كه ((از آيين خرافى زمان و محيط, اعراض كرد, و به حق يعنى آيين يكتاپرستى روى آورد)) (حنيفا).
ايـن تـعـبير گويا پاسخى است به گفتار مشركان كه مخالفت پيامبر را با آيين بت پرستى كه آيين نياكان عرب بود, نكوهش مى كردند, پيامبر در پاسخ آنهامى گويد: اين سنت شكنى و پشت پا زدن به عقايد خرافى محيط, تنها كار من نيست , ابراهيم كه مورد احترام همه ما است نيز چنين كرد.
سـپـس بـراى تـاكـيـد مـى افـزايد كه ((او هيچ گاه از مشركان و بت پرستان نبود)) (وماكان من المشركين ).
بلكه او قهرمان بت شكن و مبارز پويا و پى گير با آيين شرك بود.
(آيـه 162)ـ در ايـن آيه اشاره به اين مى كند كه ((بگو: (نه تنها از نظر عقيد من موحدو يكتاپرستم بـلـكه از نظر عمل , هر كار نيكى كه مى كنم ) نماز من و تمام عبادات من وحتى مرگ و حيات من همه براى پروردگار جهانيان است )) (قل ان صلا تى ونسكى ومحياى ومماتى للّه رب العالمين ).
بـراى او زنده ام به خاطر او مى ميرم و در راه او هر چه دارم فدا مى كنم تمام هدف من و تمام عشق من و تمام هستى من اوست !.
(آيـه 163)ـ در ايـن آيـه بـراى تـاكـيـد و ابـطـال هـرگـونـه شرك و بت پرستى , اضافه مى كند: ((پروردگارى كه هيچ شريك و شبيهى براى او نيست )) (لا شريك له ).
سـرانـجام مى فرمايد: ((و به اين موضوع , من دستور يافته ام و من اولين مسلمانم )) (وبذلك امرت وانا اول المسلمين ).
اولـين مسلمان بودن پيامبراسلام (ص ) يا از نظر كيفيت و اهميت اسلام اوست ,زيرا درجه تسليم و اسلام او بالاتر از همه انبيا بود و يا اولين فرد از اين امت بود كه آيين قرآن و اسلام را پذيرفت .
(آيه 164)ـ در اين آيه از طريق ديگرى منطق مشركان را مورد انتقاد قرارمى دهد و مى گويد: ((به آنـها بگو: و از آنها بپرس آيا سزاوار است غير از خداونديگانه را پروردگار خود بدانم , در حالى كه او مالك و مربى و پروردگار همه چيزاست )) و حكم و فرمان او در تمام ذرات اين جهان جارى است ! (قل اغيراللّه ابغى ربا وهو رب كل شئ ).
سـپـس بـه جمعى از مشركان كوتاه فكر كه خدمت پيامبر(ص ) رسيدند و گفتند:((تو از آيين ما پـيروى كن , اگر بر خطا باشد, گناه تو به گردن ما)) پاسخ ‌مى گويد:((هيچ كسى جز براى خود عـمـلى انجام نمى دهد و هيچ گنهكارى بار گناه ديگرى را به دوش نمى كشد)) (ولا تكسب كل نفس الا عليها ولا تزر وازرة وزر اخرى ) و((سرانجام , همه شما به سوى خدا باز مى گرديد, و شما را بـه آنـچـه در آن اخـتلاف داشتيد, آگاه مى سازد)) (ثم الى ربكم مرجعكم فينبئكم بما كنتم فيه تختلفون ).
(آيـه 165)ـ در اين آيه كه آخرين آيه سوره انعام است به اهميت مقام انسان و موقعيت او در جهان هستى اشاره مى كند تا بحثهاى گذشته در زمينه تقويت پايه هاى توحيد و مبارزه با شرك , تكميل گردد.
لذا در جمله نخست مى فرمايد: ((او كسى است كه شما را جانشينان (ونمايندگان خود) در روى زمين قرارداد)) (وهو الذى جعلكم خلا ئف الا رض ).
انـسـانى كه نماينده خدا در روى زمين است , و تمام منابع اين جهان در اختياراو گذارده شده , و فرمان فرمانرواييش بر تمام اين موجودات از طرف پروردگارصادر شده است , نبايد آنچنان خود را سقوط دهد كه از جمادى هم پست تر گردد ودر برابر آن سجده كند.
سپس اشاره به اختلاف استعدادها و تفاوت مواهب جسمانى و روحى مردم و هدف از اين اختلاف و تـفـاوت كـرده , مـى گـويد: ((و بعضى از شما را بر بعض ديگردرجاتى برترى داد تا به وسيله اين مـواهـب و امـكـانـات كه در اختيارتان قرار داده است شما را بيازمايد)) (ورفع بعضكم فوق بعض درجات ليبلوكم فى ما آتيكم ).
و در پايان آيه ضمن اشاره به آزادى انسان در انتخاب راه خوشبختى وبدبختى نتيجه اين آزمايشها را چـنـيـن بـيـان مى كند: ((پروردگار تو (در برابر آنها) كه ازبوته اين آزمايشها سيه روى بيرون مـى آيـنـد ((سـريـع الـعقاب )) و در برابر آنها كه در صدداصلاح و جبران اشتباهات خويش برآيند آمرزنده و مهربان است )) (ان ربك سريع العقاب وانه لغفور رحيم ).