بازگشت

انتظار بيجا


در ايـن آيـه قـرآن , مـاجـراى بـنـى اسـرائيـل را رهـا كـرده , روى سـخن را به مسلمانان نموده و نـتـيجه گيرى آموزنده اى مى كند, مى گويد: ((شما چگونه انتظار داريد كه اين قوم به دستورات آيـين شما ايمان بياورند, با اين كه گروهى از آنان سخنان خدا رامى شنيدند و پس از فهم و درك آن را تـحريف مى كردند, در حالى كه علم و اطلاع داشتند))؟! (افتطمعون ان يؤمنوا لكم وقد كان فريق منهم يسمعون كلام اللّه ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه وهم يعلمون ).
آيه 76ـ شان نزول : در نزول اين آيه و آيه بعد از امام باقر(ع ) چنين نقل كرده اند: ((گروهى از يهود كـه دشـمنى با حق نداشتند هنگامى كه مسلمانان را ملاقات مى كردند از آنچه در تورات پيرامون صفات پيامبراسلام (ص ) آمده بود به آنها خبرمى دادند, بزرگان يهود از اين امر آگاه شدند و آنها را از ايـن كـار نهى كردند, و گفتندشما صفات محمد(ص ) را كه در تورات آمده براى آنها بازگو نكنيد تا در پيشگاه خدادليلى بر ضد شما نداشته باشند, اين دو آيه نازل شد و به آنها پاسخ گفت )) .
تـفسير: اين آيه پرده از روى حقيقت تلخ ديگرى پيرامون قوم يهود, اين جمعيت حيله گر و منافق بـر مـى دارد و مـى گـويـد: ((پـاكـدلان آنها هنگامى كه مؤمنان راملاقات مى كنند اظهار ايمان مـى نـمايند)) و صفات پيامبر را كه در كتبشان آمده است خبر مى دهند (واذا لقوا الذين آمنوا قالوآ آمنا).
((اما در پنهانى و خلوت , جمعى از آنها مى گويند: ((چرا مطالبى را كه خداونددر تورات براى شما بـيـان كـرده بـه مـسلمانان مى گوييد))؟ (واذا خلا بعضهم الى بعض قالوا اتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ).
((تا در قيامت در پيشگاه خدا بر ضد شما به آن استدلال كنند, آيانمى فهميد))؟ (ليحجوكم به عند ربكم افلا تعقلون ).
از اين آيه به خوبى استفاده مى شود كه ايمان اين گروه منافق در باره خدا آن قدر ضعيف بود كه او را هـمـچـون انسانهاى عادى مى پنداشتند و تصور مى كردند اگرحقيقتى را از مسلمانان كتمان كنند از خدا نيز مكتوم خواهد ماند!.
(آيـه 77)ـ در ايـن آيـه بـا صـراحـت مـى گـويـد: ((آيـا اينها نمى دانند كه خداوند ازاسرار درون وبرونشان آگاه است )) (اولا يعلمون ان اللّه يعلم ما يسرون وما يعلنون ).
آيه 78 و 79ـ شان نزول : جمعى از دانشمندان يهود اوصافى را كه براى پيامبراسلام (ص ) در تورات آمـده بود تغيير دادند و اين تغيير به خاطر حفظ موقعيت خود و منافعى بود كه همه سال از ناحيه عوام به آنها مى رسيد.
هـنـگامى كه پيامبراسلام (ص ) مبعوث شد, و اوصاف او را با آنچه در تورات آمده بود مطابق ديدند تـرسـيـدنـد كـه درصـورت روشـن شـدن ايـن واقـعـيـت مـنـافـع آنها درخطر قرار گيرد, لذا بجاى اوصاف واقعى مذكور درتورات ,صفاتى بر ضد آن نوشتند.
عـوام يـهـود كـه تا آن زمان كم و بيش صفات واقعى اورا شنيده بودند,از علماى خود مى پرسيدند: آيـااين همان پيامبر موعود نيست كه بشارت ظهور اورا مى داديد؟آنها آيات تحريف شده تورات را بر آنها مى خواندند تا به اين وسيله قانع شوند.