بازگشت

چهار گروه مختلف


سلسله آيات (72ـ75) كه آخرين فصل سوره انفال است بحثى را در باره ((مهاجرين )) و ((انصار)) و گـروهـهـاى ديـگـر مـسلمين و ارزش وجودى هر يك از آنان ,مطرح كرده و بحثهاى گذشته پيرامون جهاد و مجاهدان را بدين وسيله تكميل مى كند.
در ايـن آيات سخن از پنج گروه كه چهار گروه آن از مسلمانان و يك گروه ازغير مسلمانانند به ميان آمده است : آن چهار گروه عبارتند از:.
1ـ مهاجرين نخستن .
2ـ انصار و ياران مدينه .
3ـ آنها كه ايمان آوردند ولى مهاجرت نكردند.
4ـ آنها كه بعدا ايمان آوردند و به مهاجران پيوستند.
در ايـن آيه مى گويد: ((كسانى كه ايمان آوردند و مهاجرت كردند و با اموال وجانهاى خود در راه خدا جهاد نمودند و كسانى كه پناه دادند و يارى كردند اولياوهم پيمان و مدافعان يكديگرند)) (ان الـذيـن آمنوا وهاجروا وجاهدوا باموالهم وانفسهم فى سبيل اللّه والذين آووا ونصروا اولئ ك بعضهم اوليا بعض ).
بـراى گروه نخست چهار صفت بيان كرده اول ايمان , دوم هجرت و سوم جهاد مالى و اقتصادى و چـهـارم جـهـاد با خون و جان خويش در راه خدا و در مورد((انصار)) دو صفت ذكر شده نخست ((ايوا)) (پناه دادن ) دوم يارى كردن .
در حـقيقت اين دو گروه در بافت جامعه اسلامى يكى به منزله ((تار)) و ديگرى به منزله ((پود)) بود و هيچ كدام از ديگرى بى نياز نبود.
سـپـس بـه گـروه سـوم اشاره كرده , مى گويد: ((و آنها كه ايمان آوردند و مهاجرت نكردند و به جـامـعه نوين شما نپيوستند) هيچ گونه ولايت و تعهد و مسؤوليتى دربرابر آنها نداريم تا اقدام به هجرت كنند)) (والذين آمنوا ولم يهاجروا ما لكم من ولا يتهم من شى حتى يهاجروا).
و در جـمـلـه بعد تنها يك نوع حمايت و مسؤوليت را استثنا كرده و آن را در باره اين گروه اثبات مى كند و مى گويد: ((هرگاه اين گروه (مؤمنان غيرمهاجر) از شمابه خاطر حفظ دين و آئينشان يـارى بـطـلـبـند (يعنى تحت فشار شديد دشمنان قرارگيرند) بر شما لازم است كه به يارى آنها بشتابيد)) (وان استنصروكم فى الدين فعليكم النصر).
((مـگـر زمـانـى كـه مخالفان آنها جمعيتى باشند كه ميان شما و آنان پيمان ترك مخاصمه بسته شده )) (الا على قوم بينكم وبينهم ميثاق ).
و در پايان آيه براى رعايت حدود اين مسؤوليتها و دقت در انجام اين مقررات مى گويد: ((و خداوند به آنچه انجام مى دهيد بصير و بيناست )) (واللّه بماتعملون بصير).
هـمـه اعـمال شما را مى بيند و از تلاشها و كوششها و مجاهدتها و احساس مسؤوليتها آگاه است , همچنين از بى اعتنايى و سستى و تنبلى و عدم احساس مسؤوليت در برابر اين وظايف بزرگ با خبر مى باشد!.
(آيـه ) در ايـن آيـه به نقطه مقابل جامعه اسلامى , يعنى جامعه كفر ودشمنان اسلام اشاره كرده و مى گويد: ((آنها كه كافر شدند بعضى اولياى بعضى ديگرند)) (والذين كفروا بعضهم اوليا بعض ).
يعنى پيوند آنها تنها با خودشان است , و شما حق نداريد با آنها پيوندى داشته باشيد, و از آنها حمايت كنيد و يا آنها را به حمايت خود دعوت نماييد.
سـپـس بـه مـسـلمانان هشدار مى دهد كه : ((اگر اين دستور مهم را ناديده بگيريد,فتنه و فساد عـظـيمى در زمين و در محيط جامعه شما به وجود خواهد آمد)) (الا تفعلوه تكن فتنة فى الا رض وفساد كبير).
چـه فـتـنـه و فـسادى از اين بالاتر كه خطوط پيروزى شما محو مى گردد ودسائس دشمنان در جامعه شما كارگر مى شود.
(آيـه ) در ايـن آيـه بـار ديـگـر روى اهميت مقام مهاجران و انصار و موقعيت وتاثير و نفوذ آنها در پـيـشـبـرد اهـداف جامعه اسلامى تكيه كرده و از آنها به اين گونه تقدير مى كند: ((آنها كه ايمان آوردنـد و هـجـرت كـردنـد و در راه خدا جهاد نمودند وآنها كه پناه دادند و يارى كردند, مؤمنان حـقيقى و راستين هستند)) (والذين آمنواوهاجروا وجاهدوا فى سبيل اللّه والذين آووا ونصروا اولئ ك هم المؤمنون حقا).
زيـرا در روزهـاى سـخـت و دشوار و ايام غربت و تنهايى اسلام هر يك به نوعى به يارى آيين خدا و پيامبر(ص ) شتافتند.
و ((آنها (به خاطر اين فداكاريهاى بزرگ ) آمرزش و روزى شايسته اى خواهند داشت ))(لهم مغفرة ورزق كريم ).
هـم در پيشگاه خدا و جهان ديگر از مواهب بزرگى برخوردارند و هم بهره اى شايسته از عظمت و امنيت و آرامش در اين جهان خواهند داشت .
(آيـه ) در ايـن آيه , به چهارمين گروه مسلمانان يعنى ((مهاجران بعدى ))اشاره كرده , مى گويد: ((آنـهـا كـه بـعـد از ايـن ايـمان بياورند و هجرت كنند و با شما درجهاد شركت جويند آنها نيز از شمايند)) (والذين آمنوا من بعد وهاجروا وجاهدوامعكم فاولئ ك منكم ).
يعنى S( جامعه اسلامى يك جامعه مدار بسته و انحصارى نيست , بلكه درهايش به سوى همه مؤمنان و مهاجران و مجاهدان آينده نيز گشوده است .
و در پـايـان آيـه اشـاره بـه ولايـت و اولـويـت خـويـشـاونـدان نسبت به يكديگركرده , مى گويد: ((خـويـشاوندان (نيز) نسبت به يكديگر و در احكامى كه خداوند بربندگانش مقرر داشته اولويت دارند)) (واولوا الا رحام بعضهم اولى ببعض فى كتاب اللّه ).
در حقيقت در آيات گذشته سخن از ولايت و اولويت عمومى مسلمانان نسبت به يكديگر بود و در ايـن آيـه تـاكيد مى كند كه اين ولايت و اولويت در موردخويشاوندان به صورت قويتر و جامعترى است , زيرا خويشاوندان مسلمان علاوه بر ولايت ايمان و هجرت , ولايت خويشاوندى نيز دارند.
و در آخـريـن جـمـله اين آيه كه آخرين جمله سوره انفال است , مى فرمايد:((خداوند به هر چيزى داناست )) (ان اللّه بكل شى عليم ).
و تـمـامـى احـكـامـى را كه در زمينه ((انفال )) و ((غنائم جنگى )) و ((نظام جهاد)) و((صلح )) و ((احـكـام اسيران جنگى )) و مسائل مربوط به ((هجرت )) و مانند آن در اين سوره نازل كرده است همه را روى حساب و برنامه دقيقى بيان نموده كه با روح جامعه انسانى و عواطف بشرى و مصالح همه جانبه آنها كاملا منطبق است .
((پايان سوره انفال )).