بازگشت

كارشكني منافقان


در ايـنجا اشاره به يكى ديگر از صفات عمومى منافقان شده است كه آنهاافرادى لجوج , بهانه جو, و ايـرادگـيـر, و كـارشكن هستند, هر كار مثبتى را, با وصله هاى نامناسبى تحقير كرده , و بد جلوه مى دهند.
قرآن مجيد شديدا اين روش غيرانسانى آنها را نكوهش مى كند, و مسلمانان را از آن آگاه مى سازد, تا تحت تاثير اين گونه القائات سؤ قرار نگيرند و هم منافقان بدانند كه حناى آنان در جامعه اسلامى رنگى ندارد!.
نـخـسـت مى فرمايد: ((آنها كه به افراد نيكوكار مؤمنين در پرداختن صدقات و كمكهاى صادقانه , عيب مى گيرند, و مخصوصا آنها كه افراد با ايمان تنگدست را كه دسترسى جز به كمكهاى مختصر نـدارنـد, مسخره مى كنند, خداوند آنان را مسخره مى كند, وعذاب دردناك در انتظار آنهاست )) ! (الـذيـن يـلـمزون المطوعين من المؤمنين فى الصدقات والذين لا يجدون الا جهدهم فيسخرون منهم سخر اللّه منهم ولهم عذاب اليم ).
مـنـظـور از جـمـلـه ((سـخـراللّه مـنهم )) (خداوند آنها را مسخره مى كند) اين است كه مجازات استهزاكنندگان را به آنها خواهد داد, و يا آن چنان با آنها رفتار مى كند كه همچون استهزاشدگان تحقير شوند!.
(آيـه ) در ايـن آيه تاكيد بيشترى روى مجازات اين گروه از منافقان نموده وآخرين تهديد را ذكر مى كند به اين ترتيب كه روى سخن رابه پيامبر(ص ) نموده مى گويد: ((چه براى آنها استغفار كنى و چـه نـكـنـى , حـتـى اگـر هفتاد بار براى آنها ازخداوند طلب آمرزش نمايى هرگز خدا آنها را نمى بخشد)) (استغفر لهم او لا تستغفرلهم ان تستغفر لهم سبعين مرة فلن يغفراللّه لهم ).
((چـرا كه آنها خدا و پيامبرش را انكار كردند و راه كفر پيش گرفتند)) و همين كفرآنها را به دره نفاق و آثار شوم آن افكند (ذلك بانهم كفروا باللّه ورسوله ).
و روشـن اسـت هدايت خدا شامل حال كسانى مى شود كه در طريق حق طلبى گام بر مى دارند و جوياى حقيقتند, ولى ((خداوند افراد فاسق و گنهكار و منافق راهدايت نمى كند)) (واللّه لا يهدى القوم الفاسقين ).