بازگشت

لباس در گذشته و حال ـ


تـا آنـجـا كه تاريخ نشان مى دهد هميشه انسان لباس مى پوشيده است , ولى وسايل توليد لباس در عصر ما به قدرى متنوع شده و توسعه يافته است كه با گذشته اصلا قابل مقايسه نيست .
و متاسفانه , جنبه هاى فرعى و حتى نامطلوب و زننده لباس چنان گسترش يافته كه فلسفه اصلى لباس را دارد تحت الشعاع خود قرار مى دهد.
لـبـاس عـامـلى شده براى انواع تجمل پرستيها, توسعه فساد, تحريك شهوات ,خودنمايى و تكبر و اسـراف و تـبـذيـر و امـثـال آن , حـتى گاه لباسهايى در ميان جمعى ازمردم بخصوص ((جوانان غربزده )) ديده مى شود كه جنبه جنون آميز آن بر جنبه عقلانيش برترى دارد و به همه چيز شباهت دارد جز به لباس .
مساله مدپرستى در لباس نه تنها ثروتهاى زيادى را به كام خود فرو مى كشد,بلكه قسمت مهمى از وقتها و نيروهاى انسانى را نيز بر باد مى دهد.
(آيـه ) در ايـن آيـه خـداوند به همه افراد بشر و فرزندان آدم , هشدار مى دهدكه مراقب فريبكارى شيطان باشند زيرا شيطان سابقه دشمنى خود را با پدر و مادرآنها نشان داده و همانطور كه لباس بـهـشتى را بر اثر وسوسه ها از اندام آنان بيرون كرد,ممكن است لباس تقوا را از اندام ايشان بيرون نـمـايـد, لذا مى گويد: ((اى فرزندان آدم ! شيطان شما را نفريبد, آن چنانكه پدر و مادر شما را از بـهشت بيرون ساخت ولباس آنان را از اندامشان بيرون كرد, تا عورتشان را به آنها نشان دهد)) (يا بنى آدم لا يفتننكم الشيطان كما اخرج ابويكم من الجنة ينزع عنهما لباسهما ليريهماسواتهما).
سـپـس تاكيد مى كند كه حساب شيطان و همكارانش از ساير دشمنان جداست , ((او و همكارانش شما را مى بينند در حالى كه شما آنها را مشاهده نمى كنيد)) و از چنين دشمنى بايد سخت برحذر بود ! (انه يريكم هو وقبيله من حيث لا ترونهم ).
و در پايان آيه جمله اى بيان مى كند كه در حقيقت پاسخى است به يك ايرادمهم و آن اين كه اگر كـسـى بـگـويـد: چگونه خداوند دادگر و مهربان دشمنى را با اين قدرت بر انسان مسلط ساخته , دشـمـنـى كـه هـيـچ گـونه موازنه قوا با او ندارد, به هر كجابخواهد مى رود, بدون اين كه كسى حـضورش را احساس كند, حتى طبق بعضى ازروايات در درون وجود انسان همچون جريان خون در رگها حركت مى كند ! آيا اين باعدالت پروردگار سازگار است ؟.
آيـه در پـاسخ اين سؤال احتمالى , مى گويد: ((ما شياطين را اوليا و سرپرستان افراد بى ايمان قرار داديم )) (انا جعلنا الشياطين اوليا للذين لا يؤمنون ).
يعنى , تنها پس از موافقت خود انسان است كه شيطان مى تواند از مرزهاى روح او بگذرد.
(آيـه ) در اين آيه اشاره به يكى از وسوسه هاى مهم شيطانى مى كند كه برزبان جمعى از انسانهاى شيطان صفت نيز جارى مى شود و آن اين كه : ((هنگامى كه عمل زشت و قبيحى را انجام مى دهند (اگـر از دلـيل آن سؤال شود, در پاسخ )مى گويند: اين راه و رسمى است كه نياكان خود را بر آن يـافـتـه ايم خداوند هم ما را به آن دستور داده است )) (واذا فعلوا فاحشة قالوا وجدنا عليها آبانا واللّه امرنا بها). جـالب اين كه قرآن در پاسخ آنها اعتنايى به دليل اول يعنى پيروى كوركورانه از نياكان نمى كندS( و تـنـهـا بـه پاسخ دليل دوم قناعت كرده , مى گويد: ((بگو: خداوندهرگز به كارهاى زشت و قبيح فرمان نمى دهد)) زيرا حكم او از فرمان عقل جدانيست (قل ان اللّه لا يامر بالفحشا).
سـپـس با اين جمله آيه ختم مى شود كه : ((آيا به خدا نسبتهايى مى دهيد كه نمى دانيد)) (اتقولون على اللّه ما لا تعلمون ).
مـنـظـور از ((فـاحشة )) در اينجا هرگونه كار زشت و قبيحى است كه مساله ((طواف عريان )) و ((پيروى از پيشوايان ظلم و ستم )) از مصاديق روشن آن محسوب مى گردد.
(آيـه ) در اين آيه به اصول دستورات پروردگار در زمينه وظايف عملى دريك جمله كوتاه اشاره , شـده و سپس اصول عقايد دينى يعنى , مبد و معاد را بطورفشرده بيان مى كندS( نخست مى گويد: اى پيامبر ! ((به آنان بگو: پررودگار من به عدالت دستور داده است )) (قل امرنى ربى بالقسط).
سـپس دستور به يكتاپرستى و مبارزه با هرگونه شرك داده , مى فرمايد: ((توجه قلب خويش را در هـر عـبادتى به او كنيد)) و از ذات پاك او به سوى ديگر منحرف نشويد (واقيموا وجوهكم عند كل مسجد).
((او را بخوانيد و دين و آيين خود را خالص و مخصوص او قرار دهيد))(وادعوه مخلصين له الدين ).
پس از تحكيم پايه توحيد, توجه به مساله معاد و رستاخيز كرده , مى گويد:((همان گونه كه شما را در آغاز آفريد, دگربار در قيامت باز مى گرديد)) (كما بداكم تعودون ).
آيـه فـوق يـكـى از كـوتـاهترين و جالبترين تعبيرات را در زمينه معاد جسمانى بازگو مى كند, و مـى گـويـد: نـگـاهى به آغاز آفرينش خود كنيد ببينيد همين جسم شماكه از مقدار زيادى آب و مـقدار كمترى مواد مختلف , فلزات و شبه فلزات تركيب شده است در آغاز كجا بود ؟ آبهايى كه در سـاخـتـمـان جـسم شما به كار رفته هرقطره اى از آن احتمالا در يكى از اقيانوسهاى روى زمين سـرگـردان بـود و سـپـس تـبخيرگرديد و تبديل به ابرها و به شكل قطرات باران بر زمينها فرو ريـخـتند, و ذراتى كه هم اكنون از مواد جامد زمين در ساختمان جسم شما به كار رفته , روزى به صـورت دانـه گندم يا ميوه درخت , يا سبزيهاى مختلف بود كه از نقاط پراكنده زمين گردآورى شد.
بـنـابـرايـن چه جاى تعجب كه پس از متلاشى شدن وبازگشت به حال نخستين ,باز همان ذرات جـمـع آورى گردد و به هم پيوندند و اندام نخستين را تشكيل دهند ؟و اگر چنين چيزى محال بـود چرا در آغاز آفرينش انجام شد ؟ بنابراين ((همان گونه كه در آغاز, خدا شما را آفريده است در روز رستاخيز نيز باز مى گرداند)).
(آيـه ) در ايـن آيـه چگونگى عكس العملهاى مردم را در برابر اين دعوت (دعوت به سوى نيكيها و تـوحيد و معاد) بيان كرده , مى گويد: ((جمعى را هدايت كرده و جمعى (كه شايستگى نداشته اند) گمراهى بر آنها مسلم شده است )) (فريقاهدى وفريقا حق عليهم الضلالة ).
و بـراى اين كه كسى تصور نكند بدون جهت خداوند, طايفه اى را هدايت مى كند و جمع ديگرى را گـمراه , در جمله بعد اضافه مى كند: ((گروه گمراهان همانهابودند كه شياطين را اولياى خود انـتـخـاب كـرده بـودنـد, و بـه جاى ولايت پروردگارولايت شيطان را پذيرفتند)) (انهم اتخذوا الشياطين اوليا من دون اللّه ).
و عـجـب ايـن كـه با تمام گمراهى و انحراف ((چنين مى پنداشتند كه هدايت يافتگان واقعى آنها هستند)) (ويحسبون انهم مهتدون ).
اين حالت مخصوص كسانى است كه در طغيان و گناه فرو روندS( و در اين حال درهاى هدايت بكلى بـه روى آنـهـا مـسـدود خـواهـد شـد, و اين همان چيزى است كه خودشان براى خويشتن فراهم ساخته اند.
(آيه ) در اين آيه به عنوان يك قانون هميشگى كه شامل تمام اعصار وقرون مى شود دستور مى دهد كه , ((اى فرزندان آدم ! ((زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود داشته باشيد)) (يا بنى آدم خذوا زينتكم عند كل مسجد).
ايـن جـمـله مى تواند هم اشاره به ((زينتهاى جسمانى )) باشد كه شامل پوشيدن لباسهاى مرتب و پـاك و تـمـيـز, و شـانـه زدن موها, و به كار بردن عطر و مانند آن مى شود, و هم شامل ((زينتهاى معنوى )), يعنى صفات انسانى و ملكات اخلاقى وپاكى نيت و اخلاص .
در جمله بعد اشاره به مواهب ديگر يعنى خوردنيها و آشاميدنيهاى پاك وپاكيزه مى كند مى گويد از آنها ((بخوريد و بنوشيد)) (وكلوا واشربوا).
امـا چـون طبع زياده طلب انسان , ممكن است از اين دو دستور سؤاستفاده كند و به جاى استفاده عـاقلانه و اعتدال آميز از پوشش و تغذيه صحيح , راه تجمل پرستى و اسراف و تبذير را پيش گيرد, بلافاصله اضافه مى كند: ((ولى اسراف نكنيد كه خدا مسرفان را دوست نمى دارد)) (ولا تسرفوا انه لا يحب المسرفين ).
كـلـمـه ((اسـراف )) كـلـمـه بـسـيـار جامعى است كه هرگونه زياده روى در كميت وكيفيت و بيهوده گرايى و اتلاف و مانند آن را شامل مى شود.
جـمـله كلوا واشربوا ولا تسرفواS( بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد, در آيه فوق آمده , گرچه بسيار سـاده بـه نـظـر مى رسد, اما امروز ثابت شده است كه يكى ازمهمترين دستورات بهداشتى همين اسـت , زيـرا تـحقيقات دانشمندان به اين نتيجه رسيده كه سرچشمه بسيارى از بيماريها, غذاهاى اضافى است كه به صورت جذب نشده در بدن انسان باقى مى ماند, اين مواد اضافى هم بار سنگينى است براى قلب و ساير دستگاههاى بدن و هم منبع آماده اى است براى انواع عفونتها و بيماريها!.
عامل اصلى تشكيل اين مواد مزاحم , اسراف و زياده روى در تغذيه و به اصطلاح ((پرخورى )) است , و راهـى براى جلوگيرى از آن جز رعايت اعتدال در غذانيست , كسانى كه اين دستور را ساده فكر مـى كـنـنـد خوب است در زندگى خود آن رابيازمايند تا اهميت رعايت اين دستور را در سلامت جسم و تن خود ببينند.
(آيـه ) در ايـن آيه با لحن تندترى به پاسخ آنها كه گمان مى برند, تحريم زينتها و پرهيز از غذاها و روزيهاى پاك و حلال , نشانه زهد و پارسايى و مايه قرب به پروردگار است پرداخته , مى گويد: اى پيامبر ! ((بگو: چه كسى زينتهاى الهى را كه براى بندگانش آفريده و همچنين مواهب و روزيهاى پاكيزه را تحريم كرده است ))(قل من حرم زينة اللّه التى اخرج لعباده والطيبات من الرزق ).
سـپـس بـراى تـاكيد اضافه مى كند: به آنها ((بگو: اين نعمتها و موهبتها براى افراد با ايمان در اين زندگى دنيا آفريده شده (اگرچه ديگران نيز بدون داشتن شايستگى از آن استفاده مى كنند) ولى در روز قـيـامـت و زندگى عاليتر (كه صفوف كاملا از هم مشخص مى شوند) اينها همه در اختيار افـراد بـا ايمان و درستكار قرارمى گيرد)) و ديگران بكلى از آن محروم مى شوند ! (قل هى للذين آمنوا فى الحيوة الدنيا خالصة يوم القيمة ).
در پايان آيه به عنوان تاكيد مى گويد: ((اين چنين آيات و احكام خود را براى جمعيتى كه آگاهند و مى فهمند تشريح مى كنيم )) (كذلك نفصل الا يـات لقوم يعلمون ).
در مـورد اسـتـفـاده از انـواع زيـنـتها, اسلام مانند تمام موارد, حد اعتدال راانتخاب كرده است و استفاده كردن از زيباييهاى طبيعت , لباسهاى زيبا و متناسب ,به كار بردن انواع عطرها, و امثال آن , نه تنها مجاز شمرده شده بلكه به آن توصيه وسفارش نيز شده است .