بازگشت

مجازات پس از تبيين ـ


اين آيه اشاره به يك قانون كلى و عمومى است , كه عقل نيز آن را تاييدمى كند و آن اين كه تكليف و مسؤوليت همواره بعد از بيان احكام است , و اين همان چيزى است كه در علم اصول از آن تعبير به قاعده ((قبح عقاب بلا بيان )) مى شود.
لـذا در آغاز مى فرمايد: ((چنين نبوده كه خداوند گروهى را پس از هدايت گمراه سازد تا اين كه آنـچه را كه بايد از آن بپرهيزند براى آنها تبيين كند)) (وما كان اللّه ليضل قوما بعد اذ هديهم حتى يبين لهم ما يتقون ).
و در پايان آيه مى فرمايد: ((خداوند به هر چيزى داناست )) (ان اللّه بكل شى عليم ).
يـعنى S( علم و دانايى خداوند ايجاب مى كند كه تا چيزى را براى بندگان بيان نكرده است , كسى را در برابر آن مسؤول نداند و مؤاخذه نكند.
(آيـه ) در ايـن آيـه روى ايـن مـسـالـه تـكيه و تاكيد مى كند كه : ((حكومت آسمانها و زمين براى خداست )) (ان اللّه له ملك السموات والا رض ).
و نـظـام حـيـات و مرگ نيز در كف قدرت اوست , اوست كه ((زنده مى كند ومى ميراند)) (يحيى ويميت ).
و بـنـابـرايـن ((هـيچ ولى و سرپرست و ياورى جز خدا نداريد)) (وما لكم من دون اللّه من ولي ولا نصير).
اشاره به اين كه , شما نبايد بر غير او تكيه كنيد, و بيگانگان از خدا را پناهگاه يا مورد علاقه خود قرار دهيد, و پيوند محبت خويش را با اين دشمنان خدا از طريق استغفار يا غير آن بر قرار و محكم داريد .
آيه ـ شان نزول : اين آيه در مورد غزوه تبوك و مشكلات طاقت فرسايى كه به مسلمانان در اين جنگ رسـيد نازل شده , اين مشكلات به قدرى بود كه گروهى تصميم به بازگشت گرفتند اما لطف و توفيق الهى شامل حالشان شد, و همچنان پابرجا ماندند.
تفسير: اين آيه اشاره به شمول رحمت بى پايان پروردگار نسبت به پيامبر ومهاجرين و انصار در آن لحظات حساس كرده , مى گويد: ((رحمت خدا شامل حال پيامبر(ص ) و مهاجران و انصار, همانها كه در موقع شدت و سختى از او پيروى كردند, شد)) (لقد تاب اللّه على النبى والمهاجرين والا نصار الذين اتبعوه فى ساعة العسرة ).
سـپـس اضـافـه مـى كند: ((اين شمول رحمت الهى به هنگامى بود كه بر اثرشدت حوادث و فشار نـاراحـتـيـهـا نـزديـك بود دلهاى گروهى از مسلمانان از جاده حق منحرف شود)) و تصميم به مراجعت از تبوك بگيرند (من بعد ما كاد يزيغ قلوب فريق منهم ).
دگر بار تاكيد مى كند كه ((بعد از اين ماجرا, خداوند رحمت خود را شامل حال آنهاساخت , و توبه آنها را پذيرفت , زيرا او نسبت به مؤمنان مهربان و رحيم است )) (ثم تاب عليهم انه بهم رؤف رحيم ) .
آيـه ـ شـان نـزول : سـه نفر از مسلمانان به نام ((كعب بن مالك )) و ((مرارة بن ربيع )) و ((هلال بن اميه )) از شركت در جنگ تبوك , و حركت همراه پيامبر(ص ) سر باززدند, ولى اين به خاطر آن نبود كـه جـز دار و دسـته منافقان باشند, بلكه به خاطرسستى و تنبلى بود, چيزى نگذشت كه پشيمان شدند.
هنگامى كه پيامبر(ص ) از صحنه تبوك به مدينه بازگشت , خدمتش رسيدند وعذرخواهى كردند, امـا پـيـامبر(ص ) حتى يك جمله با آنها سخن نگفت و به مسلمانان نيز دستور داد كه احدى با آنها سخن نگويد.
آنها در يك محاصره عجيب اجتماعى قرار گرفتند, بطورى كه فضاى مدينه باتمام وسعتش چنان بـر آنها تنگ شد كه مجبور شدند براى نجات از اين خوارى ورسوايى بزرگ , شهر را ترك گويند و به كوههاى اطراف مدينه پناه ببرند.
سـرانـجام پس از پنجاه روز توبه و تضرع به پيشگاه خداوند, توبه آنان قبول شد و آيه در اين زمينه نازل گرديد.