بازگشت

جهاد با جهل و جهاد با دشمن ـ


اين آيه كه با آيات گذشته در زمينه جهاد پيوند دارد, اشاره به واقعيتى مى كند كه براى مسلمانان جـنبه حياتى دارد وآن اين كه : گرچه جهاد بسيار پراهميت است و تخلف از آن ننگ و گناه , ولى در مـواردى كـه ضرورتى ايجاب نمى كند كه همه مؤمنان در ميدان جهاد شركت كنند, مخصوصا در مواقعى كه پيامبر(ص )شخصا در مدينه باقى مانده نبايد همه به جهاد بروند بلكه لازم است هر جـمـعـيـتـى ازمـسـلـمـانـان بـه دو گروه تقسيم شوند گروهى فريضه جهاد را انجام دهند, و گـروه ديـگرى در مدينه بمانند و معارف و احكام اسلام را بياموزند همان گونه كه آيه مى فرمايد: ((شـايـسـتـه نـيـسـت مؤمنان همگى به سوى ميدان جهاد كوچ كنند چرا از هرگروهى از آنان , طـايـفـه اى كوچ نمى كند (و طايفه اى در مدينه بماند) تا در دين ومعارف و احكام اسلام آگاهى يابند)) (وما كان المؤمنون لينفروا كافة فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين ).
((و بـه هـنگامى كه ياران مجاهدشان از ميدان بازگشتند احكام و فرمانهاى الهى را به آنها تعليم دهند و از مخالفت آن انذارشان نمايند)) (ولينذروا قومهم اذا رجعوااليهم ).
((بـاشد (كه اين برنامه موجب شود) كه آنها از مخالفت فرمان خدا بپرهيزند)) ووظايف خويش را انجام دهند (لعلهم يحذرون ).
مـسـالـه مهمى كه از آيه مى توان استفاده كرد, احترام و اهميت خاصى است كه اسلام براى مساله ((تـعـلـيـم )) و ((تـعلم )) قائل شده است , تا آنجا كه مسلمانان راملزم مى سازد كه همه در ميدان جنگ شركت نكنند, بلكه گروهى بمانند و معارف اسلام را بياموزند.
يعنى جهاد با جهل همانند جهاد با دشمن بر آنها فرض است , و اهميت يكى كمتر از ديگرى نيست , بـلـكه تا مسلمانان در مساله جهاد با جهل , پيروز نشوند درجهاد با دشمن پيروز نخواهند شد, زيرا يك ملت جاهل همواره محكوم به شكست است .