بازگشت

محرمات الهي


بارها ديده ايم كه قرآن مجيد هرگاه سخن از امر مباح يا لازمى به ميان مى آورد, بلافاصله از نقطه مقابل آن يعنى زشتيها و محرمات سخن مى گويد, تا هردو بحث , يكديگر را تكميل كنند, در اينجا نـيـز بـه دنبال اجازه استفاده از مواهب الهى و زينتها و نفى تحريم آنها, سخن از محرمات به ميان آورده و بطور عموم , وسپس بطور خصوص انگشت روى چند نقطه مهم مى گذارد.
در آغاز از تحريم فواحش سخن مى گويد, مى فرمايد: اى پيامبر ! ((بگو:پروردگار من تنها اعمال زشـت و قبيح را حرام كرده است , اعم از اين كه آشكار باشديا پنهان )) (قل انما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها وما بطن ).
سپس موضوع را تعميم داده , مى گويد: ((و (همچنين ) گناه و ستم به ناحق را))(والا ثم ).
بار ديگر انگشت روى چند قسمت از بزرگترين گناهان گذاشته , مى گويد: ((وهرگونه ستم و تجاوز به ناحق به حقوق ديگران )) (والبغى بغير الحق ).
سـپـس اشاره به مساله شرك كرده , مى گويد: و نيز پروردگار من , حرام كرده ((اين كه چيزى را كـه خـداونـد دلـيـلى براى آن نازل نكرده , شريك او قرار دهيد)) (وان تشركوا باللّه ما لم ينزل به سلطانا).
آخرين چيزى را كه به عنوان محرمات روى آن تكيه مى كند, نسبت دادن چيزى به خدا بدون علم و آگـاهـى اسـت , مـى فرمايد: ((و اين كه به خدا مطلبى نسبت دهيد كه نمى دانيد)) (وان تقولوا على اللّه ما لا تعلمون ).