بازگشت

تاثير آيات قرآن بر دلهاي آماده و آلوده


بـه تـنـاسـب بحثهايى كه در باره منافقان و مؤمنان گذشت , در اين آيه و آيه بعداشاره به يكى از نشانه هاى بارز اين دو گروه شده است .
نـخست مى گويد: ((و هنگامى كه سوره اى نازل مى شود, بعضى از منافقان به يكديگر مى گويند: ايـمـان كـداميك از شما را نزول اين سوره افزون ساخت )) ؟ (واذاما انزلت سورة فمنهم من يقول ايكم زادته هذه ايمانا).
و با اين سخن مى خواستند عدم تاثير سوره هاى قرآن و بى اعتنايى خود رانسبت به آنها بيان كنند.
امـا قـرآن بـا لحن قاطعى به آنها پاسخ مى دهد و ضمن تقسيم مردم به دو گروه , مى گويد: ((اما كـسـانـى كـه ايـمـان آورده انـد ! نزول اين آيات بر ايمانشان افزوده و آنها به فضل و رحمت الهى خوشحالند)) (فاما الذين آمنوا فزادتهم ايمانا وهم يستبشرون ).
(آيـه ) ((و امـا آنـهـا كه در دلهايشان بيمارى (نفاق و جهل و عناد و حسد)است , پليدى تازه اى بر پليديشان مى افزايد)) ! (واما الذين فى قلوبهم مرض فزادتهم رجسا الى رجسهم ).
چـرا كـه در بـرابـر هـر فـرمان تازه اى نافرمانى و عصيان جديدى مى كنند و در مقابل هرحقيقت لـجـاجت جديدى , و اين سبب تراكم عصيانها و لجاجتها, در وجودشان مى شود, و چنان ريشه هاى ايـن صفات زشت در روح آنان قوى مى گردد ((و سرانجام در حال كفر و بى ايمانى از دنيا خواهند رفت )) (وماتوا وهم كافرون ).
قرآن در دو آيه بالا بر اين واقعيت تاكيد مى كند كه تنها وجود برنامه ها وتعليمات حياتبخش براى سـعـادت يـك فـرد, يا يك گروه كافى نيست , بلكه آمادگى زمينه ها نيز بايد به عنوان يك شرط اساسى مورد توجه قرار گيرد.
آيـات قـرآن مانند دانه هاى حياتبخش باران است S( كه مى دانيم ((در باغ , سبزه رويد و در شوره زار, خس !)).
(آيه ) در اين آيه و آيه بعد نيز سخن را در باره منافقان ادامه مى دهد, وآنها را مورد سرزنش و اندرز قـرار داده مـى گـويـد: ((آيـا آنـهـا نـمـى بـينند كه در هر سال ,يك يا دو بار, مورد آزمايش قرار مى گيرند)) ! (اولا يرون انهم يفتنون فى كل عام مرة او مرتين ).
و عـجـب ايـن كه با اين همه آزمايشهاى پى درپى ((از راه خلاف باز نمى ايستندو توبه نمى كنند و متذكر نمى شوند)) (ثم لا يتوبون ولا هم يذكرون ).
از تعبير آيه چنين بر مى آيد كه اين آزمايش غير از آزمايش عمومى است كه همه مردم در زندگى خـود بـا آن روبـرو مى شوند بلكه از آزمايشهايى بوده كه بايدباعث بيدارى اين گروه گردد مثل فاش شدن اعمال سؤشان و ظاهر شدن باطنشان .
(آيـه ) سـپـس اشـاره بـه قـيافه انكارآميزى كه آنها در برابر آيات الهى به خودمى گرفتند كرده , مى گويد: ((و هنگامى كه سوره اى از قرآن نازل مى شود, بعضى ازآنها با نظر تحقير و انكار نسبت بـه آن سوره به بعض ديگر نگاه مى كنند)) و با حركات چشم , مراتب نگرانى خود را ظاهر مى سازند (واذا ما انزلت سورة نظر بعضهم الى بعض ).
نـاراحـتـى و نـگرانى آنها از اين نظر است كه مبادا نزول آن سوره , رسوايى جديدى برايشان فراهم سازد.
و بـه هـر حـال تـصـمـيم بر اين مى گيرند كه از مجلس بيرون بروند, تا اين نغمه هاى آسمانى را نـشـنـونـد, امـا از اين بيم دارند كه به هنگام خروج كسى آنها راببيند, لذا آهسته از يكديگر سؤال مى كنند: آيا كسى متوجه ما نيست ((آيا كسى شمارا مى بيند)) ؟! (هل يريكم من احد).
و هـمين كه اطمينان پيدا مى كنند جمعيت به سخنان پيامبر(ص ) مشغولند ومتوجه آنها نيستند ((از مجلس بيرون مى روند)) (ثم انصرفوا).
در پـايـان آيـه , به ذكر علت اين موضوع پرداخته و مى گويد: ((آنها به اين جهت از شنيدن كلمات خـدا ناراحت مى شوند كه ((خداوند قلوبشان را (به خاطر لجاجت وعناد و به خاطر گناهانشان ) از حق منصرف ساخته (و يك حالت دشمنى و عداوت نسبت به حق پيدا كرده اند) چرا كه آنها افرادى بى فكر و نفهم هستند)) (صرف اللّه قلوبهم بانهم قوم لا يفقهون ).