بازگشت

رسالت پيامبر(ص )


ايـن آيـه به تناسب اشاره اى كه در آيه قبل به قرآن مجيد و وحى آسمانى شده ,يكى از ايرادات رائج مـشركان را نسبت به پيامبر(ص ) بيان مى كند, همان اشكالى كه بطور مكرر در قرآن مجيد آمده و آن ايـن كه چرا وحى آسمانى از ناحيه خدا بر انسانى نازل شده , چرا فرشته اى ماموريت اين رسالت برزگ را به عهده نگرفته است ؟!.
قـرآن در پـاسخ اين گونه سؤالات مى گويد: ((آيا تعجبى براى مردم دارد كه ماوحى به مردى از آنان فرستاديم )) (اكان للناس عجبا ان اوحينا الى رجل منهم ).
سپس به محتواى اين وحى آسمانى اشاره كرده , آن را در دو چيز خلاصه مى كند: نخست اين كه به او وحى فرستاديم كه : ((مردم را انذار كن و از عواقب كفر وگناه بترسان )) (ان انذر الناس ).
ديـگـر اين كه : ((به افراد با ايمان بشارت ده كه براى آنان در پيشگاه خدا قدم صدق است )) (وبشر الذين آمنوا ان لهم قدم صدق عند ربهم ).
تعبير ((قدم صدق )) يا اشاره به آن است كه ايمان ((سابقه فطرى )) دارد و يااشاره به مساله معاد و نـعـمـتـهـاى آخرت است و يا اين كه قدم به معنى پيشوا و رهبراست , يعنى براى مؤمنان پيشوا و رهـبرى صادق فرستاده شده است و ممكن است بشارت به همه اين امور, هدف از تعبير فوق بوده باشد.
بـاز در پـايان آيه به يكى از اتهاماتى كه مشركان كرارا براى پيامبر(ص ) ذكرمى كردند اشاره كرده , مى گويد: ((كافران گفتند اين مرد ساحر آشكارى است )) (قال الكافرون ان هذا لساحر مبين ).
اين گونه تعبيرها كه از ناحيه دشمنان پيامبر(ص ) صادر مى شد خود دليل روشنى است بر اين كه پـيـامـبـر(ص ) كارهاى خارق العاده اى داشته كه افكار و دلها رابه سوى خود جذب مى كرده است , مـخـصوصا تكيه كردن روى سحر در موردقرآن مجيد خود گواه زنده اى بر جاذبه فوق العاده اين كتاب آسمانى است كه آنهابراى اغفال مردم آن را زير پرده سحر مى پوشاندند.