بازگشت

معجزات اقتراحي


دگر بار قرآن به بهانه جوييهاى مشركان به هنگام سر باز زدن از ايمان و اسلام پرداخته , مى گويد: ((مـشـركـان چـنـيـن مـى گويند كه چرا معجزه اى از ناحيه خداوند برپيامبر نازل نشده است )) (ويقولون لولا انزل عليه آية من ربه ).
البته منظور آنها اين بوده كه هر وقت معجزه اى به ميل خود پيشنهاد كنند فوراآن را انجام دهد!.
لـذا بلافاصله به پيامبر(ص ) چنين دستور داده مى شود كه ((به آنها بگو: معجزه مخصوص خدا (و مربوط به جهان غيب و ماوراطبيعت ) است )) (فقل انما الغيب للّه ).
بـنـابـراين چيزى نيست كه در اختيار من باشد و من بر طبق هوسهاى شما هرروز معجزه تازه اى انجام دهم , و بعدا هم با عذر و بهانه اى از ايمان آوردن خوددارى كنيد.
و در پايان آيه با بيانى تهديدآميز به آنها مى گويد: ((اكنون كه شما دست ازلجاجت برنمى داريد در انتظار باشيد, من هم با شما در انتظارم )) (فانتظروا انى معكم من المنتظرين ).
شما در انتظار مجازات الهى باشيد, و من هم در انتظار پيروزيم !.
(آيه ) در اين آيه باز سخن از عقايد و كارهاى مشركان است .
نـخست اشاره به يكى از نقشه هاى جاهلانه مشركان كرده , مى گويد: ((هنگامى كه مردم (را براى بـيـدارى و آگـاهـى , گـرفـتار مشكلات و زيانهايى مى سازيم سپس آن رابرطرف ساخته ) طعم آرامـش و رحـمت خود را به آنها مى چشانيم به جاى اين كه متوجه ما شوند در اين آيات و نشانه ها نيرنگ مى كنند)) و يا با توجيهات نادرست درمقام انكار آنها بر مى آيند (واذا اذقنا الناس رحمة من بـعـد ضـرا مستهم اذا لهم مكرفى آياتنا) و مثلا بلاها, و مشكلات را به عنوان غضب بتها و نعمت و آرامـش رادليل بر شفقت و محبت آنان مى گيرند و يا بطور كلى همه را معلول يك مشت تصادف مى شمرند.
امـا خـداونـد بـه وسـيـلـه پـيـامـبرش به آنها هشدار مى دهد كه ((به آنها بگو: خدا ازهركس در چاره انديشى و طرح نقشه هاى كوبنده قادرتر و سريعتر است )) (قل اللّه اسرع مكرا).
و بـه تـعبير ديگر او هر زمان اراده مجازات و تنبيه كسى كند بلافاصله تحقق مى يابد, در حالى كه دگران چنين نيستند.
سـپـس آنـهـا را تـهـديـد مـى كـنـد كـه گـمـان نـبـريـد ايـن تـوطـئه هـا و نقشه ها فراموش مـى گـردد,((فـرسـتـادگـان مـا (يـعـنـى فـرشتگان ثبت اعمال ) تمام نقشه هايى را كه (براى خاموش كردن نور حق ) مى كشيد مى نويسند)) (ان رسلنا يكتبون ما تمكرون ).
و بايد خود را براى پاسخگويى و مجازات , در سراى ديگر آماده كنيد.
(آيه ) در اين آيه دست به اعماق فطرت بشر انداخته و توحيد فطرى رابراى آنها تشريح مى كند كه چگونه انسان در مشكلات بزرگ و به هنگام خطر, همه چيز را جز خدا فراموش مى نمايد.
نـخـست مى گويد: ((او خدايى است كه شما را در صحرا و دريا سير مى دهد))(هو الذى يسيركم فى البر والبحر).
((تـا هـنـگـامى كه در كشتى ها قرار مى گيريد و (كشتى ها) سرنشينان را به كمك بادهاى موافق آرام آرام بـه سـوى مقصد حركت مى دهند و همه شادمان وخوشحالند)) (حتى اذا كنتم فى الفلك وجرين بهم بريح طيبة وفرحوا بها).
((امـا نـاگـهـان طوفان شديد و كوبنده اى مى وزد, و امواج از هر سو به طرف آنهاهجوم مى آورد, آن چـنـان كـه مـرگ را با چشم خود مى بينند و دست از زندگانى مى شويند)) (جاتها ريح عاصف وجاهم الموج من كل مكا ن وظنوا انـهم احيطبهم ).
درست در چنين موقعى به ياد خدا مى افتند ((و او را از روى اخلاص مى خوانند و آيين خود را براى او از هرگونه شرك و بت پرستى خالص مى كنند)) !(دعوا اللّه مخلصين له الدين ).
در ايـن هـنـگـام دسـت بـه دعـا بـر مـى دارنـد و مى گويند: ((خداوندا ! اگر ما را از اين مهلكه رهـايـى بـخـشـى سـپاسگزار تو خواهيم بود)) نه ستم مى كنيم و نه به غير تو روى مى آوريم (لئن انجيتنا من هذه لنكونن من الشاكرين ).
بـا ايـن كـه ايـن بـيـدارى موقتى , اثر تربيتى در افراد فوق العاده آلوده ندارد حجت را بر آنها تمام مى كند, و دليلى خواهد بود بر محكوميتشان .
ولى افراداى كه آلودگى مختصرى دارند در اين گونه حوادث معمولا بيدارمى شوند و مسير خود را اصلاح مى كنند.
(آيه ) ((اما هنگامى كه خدا آنها را رهايى مى بخشد و به ساحل نجات مى رسند شروع به ظلم و ستم در زمين مى كنند)) (فلما انجيهم اذاهم يبغون فى الا رض بغير الحق ).
ولـى ((اى مـردم (بـدانـيـد) هرگونه ظلم و ستمى مرتكب شويد و هر انحرافى ازحق پيدا كنيد زيانش متوجه خود شماست )) (يا ايها الناس انما بغيكم على انفسكم ).
آخـريـن كـارى كه مى توانيد انجام دهيد اين است كه ((چند روزى از متاع زندگى دنيا بهره مند شويد)) (متاع الحيوة الدنيا).
((سپس بازگشت شما به سوى ماست )) (ثم الينا مرجعكم ).
((آنگاه ما شما را از آنچه انجام مى داديد آگاه خواهيم ساخت )) (فننبئكم بماكنتم تعملون ).