بازگشت

يكي از نشانه هاي حق و باطل


قـرآن هـمـچنان استدلالات مربوط به مبدا و معاد را تعقيب مى كند نخست به پيامبر(ص ) دستور مـى دهـد ((بـه آنـهـا بـگو: آيا هيچ يك از اين معبودهايى كه شماشريك خدا قرار داده ايد مى تواند آفرينش را ايجاد كند و سپس بازگرداند)) (قل هل من شركائكم من يبدؤا الخلق ثم يعيده ).
بـعـد اضـافـه مى كند ((بگو: خداوند آفرينش را آغاز كرده و سپس باز مى گرداند))(قل اللّه يبدؤا الخلق ثم يعيده ).
((با اين حال چرا از حق روى گردان (ودر بيراهه سرگردان ) مى شويد)) (فانى تؤفكون ).
(آيـه ) بار ديگر به پيامبر(ص ) دستور مى دهد ((به آنها بگو: آيا هيچ يك ازمعبودهاى ساختگى شما هدايت به سوى حق مى كند)) ؟ (قل هل من شركائكم من يهدى الى الحق ).
زيـرا مـعـبـود بـايـد رهـبر عبادت كنندگان خود باشد, آن هم رهبرى به سوى حق ,در حالى كه مـعبودهاى مشركان اعم از بتهاى بى جان و جاندار هيچ كدام قادر نيستندبدون هدايت الهى كسى را به سوى حق رهنمون گردند.
لذا بلافاصله اضافه مى كند: ((بگو تنها خداوند هدايت به سوى حق مى كند))(قل اللّه يهدى للحق ).
با اين حال ((آيا كسى كه هدايت به سوى حق مى كند شايسته تر براى پيروى است يا آن كس كه خود هـدايت نمى شود مگر آن كه هدايتش كنند)) (افمن يهدى الى الحق احق ان يتبع امن لا يهدى الا ان يهدى ).
و در پـايـان آيـه با بيانى توبيخ ‌آميز و سرزنش بار مى گويد: ((شما را چه مى شود ؟چگونه قضاوت مى كنيد)) ؟ (فما لكم كيف تحكمون ).
(آيه ) و در اين آيه اشاره به سرچشمه و عامل اصلى انحرافات آنها, كرده ,مى گويد: ((اكثر آنها جز از پـنـدار و گـمـان پـيـروى نمى كنند, در حالى كه گمان و پندارهرگز انسان را بى نياز از حق نمى كند و به حق نمى رساند)) (وما يتبع اكثرهم الا ظناان الظن لا يغنى من الحق شيئا).
سـرانـجـام بـا لـحنى تهديدآميز نسبت به اين گونه افرادى كه تابع هيچ منطق وحسابى نيستند مى فرمايد: ((خداوند به آنچه آنها انجام مى دهند عالم است )) (ان اللّه عليم بما يفعلون ).