بازگشت

كوران و كران


در ايـن آيه اشاره به دليل انحراف و عدم تسليم آنها در برابر حق كرده ,مى گويد: براى هدايت يك انـسـان تـنـهـا تعليمات صحيح و آيات تكان دهنده واعجازآميز و دلائل روشن كافى نيست , بلكه آمادگى و استعداد پذيرش و شايستگى براى قبول حق نيز لازم است , همان گونه كه براى پرورش سبزه و گل تنها بذر آماده كافى نمى باشد, زمين مستعد نيز لازم است .
لـذا نخست مى گويد: ((گروهى از آنها گوش به سوى تو فرا مى دهند)) اما گويى كرند (ومنهم من يستمعون اليك ). با اين حال كه آنها گوش شنوايى ندارند ((آيا تو مى توانى صداى خود را به گوش كران برسانى هر چند درك نكنند)) (افانت تسمع الصم ولو كانوا لا يعقلون ).
(آيـه ) ((و گروهى ديگر از آنان چشم به تو مى دوزند و اعمال تو رامى نگرند)) كه هر يك نشانه اى از حقانيت و صدق گفتار تو را در بر دارد, اما گويى كورند و نابينا (ومنهم من ينظر اليك ).
((آيا با اين حال تو مى توانى اين نابينايان را هدايت كنى هرچند فاقد بصيرت باشند)) (افانت تهدى العمى ولو كانوا لا يبصرون ).
(آيه ) ولى اين نارسايى فكر و نديدن چهره حق و ناشنوايى در برابر گفتارخدا, چيزى نيست كه با خـود از مـادر بـه ايـن جـهان آورده باشند, و خداوند به آنهاستمى كرده باشد, بلكه اين خود آنها بـوده انـد كـه بـا اعـمـال نادرستشان و دشمنى وعصيان در برابر حق روح خود را تاريك و چشم بصيرت و گوش شنوايشان را از كارانداختند ((چرا كه خداوند به هيچ كس از مردم ستم نمى كند, ولـى مـردمـنـد كـه بـه خـويـشـتن ستم روا مى دارند)) (ان اللّه لا يظلم الناس شيئا ولكن الناس انفسهم يظلمون ).
(آيه ) به دنبال شرح بعضى از صفات مشركان در آيات گذشته , در اينجا اشاره به وضع دردناكشان در قـيـامـت كـرده , مـى گـويد: ((به خاطر بياور آن روز را كه خداوند همه آنها را محشور و جمع مى كند در حالى كه چنان احساس مى كنند كه تمام عمرشان در اين دنيا بيش از ساعتى از يك روز نبوده , به همان مقدار كه يكديگر را ببينند وبشناسند)) (ويوم يحشرهم كان لم يلبثوا الا ساعة من النهار يتعارفون بينهم ).
سـپـس اضـافـه مى كند: در آن روز به همه آنها ثابت مى شود ((افرادى كه روزرستاخيز و ملاقات پـروردگار را تكذيب كردند, زيان بردند)), و تمام سرمايه هاى وجود خود را از دست دادند بى آنكه نتيجه اى بگيرند (قد خسر الذين كذبوابلقااللّه ).
((و ايـنها (به خاطر اين تكذيب و انكار و اصرار بر گناه و لجاجت ) آمادگى هدايت نداشتند)) (وما كانوا مهتدين ) چرا كه قلبشان تاريك و روحشان ظلمانى بود.
(آيه ) در اين آيه به عنوان تهديد كفار و تسلى خاطر پيامبر(ص ) چنين مى گويد: ((اگر ما قسمتى از مجازاتهايى را كه به آنها وعده داده ايم به تو نشان دهيم (و در زمان حيات خود عذاب و مجازات آنـها را ببينى ) و يا اگر (پيش ازآن كه به چنين سرنوشتى گرفتار شوند) تو را از اين دنيا ببريم به هر حال بازگشتشان به سوى ماست سپس خداوند شاهد و گواه اعمالى است كه انجام مى دادند)) (واما نرينك بعض الذى نعدهم او نتوفينك فالينا مرجعهم ثم اللّه شهيدعلى ما يفعلون ).
(آيـه ) در ايـن آيه يك قانون كلى در باره همه پيامبران و از جمله پيامبراسلام (ص ) و همه امتها از جـمـلـه امـتـى كـه در عـصر پيامبر(ص ) مى زيسته اند بيان كرده , مى گويد: ((هر امتى رسول و فرستاده اى از طرف خدا دارد)) (ولكل امة رسول ).
((هـنـگـامـى كـه فـرسـتـاده آنها آمد (و ابلاغ رسالت كرد و گروهى در برابر حق تسليم شدند و پـذيـرفتند و گروهى به مخالفت و تكذيب برخاستند) به عدالت درميان آنها داورى مى شود و به هـيـچ كـس سـتـمى نمى شود)), مؤمنان و نيكان مى مانند وبدان و مخالفان يا نابود مى شوند و يا محكوم به شكست (فاذا جا رسولهم قضى بينهم بالقسط وهم لا يظلمون ).
همان گونه كه در باره پيامبراسلام (ص ) و امت معاصرش چنين شد.
بـنـابـراين قضاوت و داورى كه در اين آيه به آن اشاره شد: همان قضاوت تكوينى و اجرايى در اين دنياست .
(آيه ) به دنبال تهديدهايى كه در آيات سابق راجع به عذاب و مجازات منكران حق ذكر شد در اين آيه از قول آنها چنين نقل مى كند كه از روى استهزا ومسخره و انكار ((مى گويند: اين وعده اى كه در مـورد نزول عذاب مى دهى اگر راست مى گويى چه موقع است )) ؟! (ويقولون متى هذا الوعد ان كنتم صادقين ).
آنها با اين تعبير مى خواستند بى اعتنايى كامل خود را به تهديدهاى پيامبر(ص ) نشان دهند.