بازگشت

در مجازات الهي ترديد نكنيد


در آيـات گذشته سخن از كيفر و مجازات و عذاب مجرمان در اين جهان وجهان ديگر بود اين آيه نيز موضوع را دنبال مى كند.
نـخـسـت مى گويد: مجرمان و مشركان از روى تعجب و استفهام ((از تو سؤال مى كنند كه آيا اين وعده مجازات الهى در اين جهان و جهان ديگر حق است )) ؟(ويستنبؤنك احق هو).
خـداونـد بـه پـيامبرش دستور مى دهد كه در برابر اين سؤال با تاكيد هر چه بيشتر ((بگو: آرى ! به پـرورگـارم سوگند اين يك واقعيت است )) و هيچ شك و ترديدى در آن نيست (قل اى وربى انه لحق ).
و اگـر فـكـر مـى كنيد, مى توانيد از چنگال مجازات الهى فرار كنيد اشتباه بزرگى كرده ايد, زيرا ((هـرگـز شـما نمى توانيد (از آن جلوگيرى كنيد و) او را با قدرت خودناتوان سازيد)) (وما انتم بمعجزين ).
(آيـه ) در ايـن آيـه روى عـظمت اين مجازات مخصوصا در قيامت تكيه كرده , مى گويد: آن چنان عـذاب الـهى وحشتناك و هول انگيز است كه ((اگر هر يك ازستمكاران مالك تمام ثروتهاى روى زمـيـن بـاشـنـد, حـاضرند همه آن را بدهند)) تا ازاين كيفر سخت رهايى يابند (ولو ان لكل نفس ظلمت ما فى الا رض لا فتدت به ).
در واقـع آنـهـا حاضرند بزرگترين رشوه اى را كه مى توان تصور كرد, براى رهايى از چنگال عذاب الهى بدهندتا سر سوزنى از مجازاتشان كاسته شود, اما كسى از آنهانمى پذيرد.
مخصوصا بعضى از اين مجازاتها جنبه معنوى دارد و آن اين كه : ((آنهاهنگامى كه عذاب را ببينند (پـشـيمان مى شوندS( اما) پشيمانى خود را كتمان مى كنند)) مبادا رسواتر شوند (واسروا الندامة لما راوا العذاب ).
سپس تاكيد مى كند: ((كه با همه اين احوال در ميان آنها به عدالت داورى مى شود, و ظلم و ستمى در باره آنان نخواهد شد)) (وقضى بينهم بالقسط وهم لا يظلمون ).
(آيـه ) سـپـس بـراى اين كه مردم اين وعده ها و تهديدهاى الهى را به شوخى نگيرند و فكر نكنند خداوند از انجام اينها عاجز است , اضافه مى كند: ((آگاه باشيدآنچه در آسمانها و زمين است از آن خـداست )) و مالكيت و حكومت او تمام جهان هستى را فراگرفته و هيچ كس نمى تواند از كشور او بيرون رود (الا ان للّه مافى السموات والا رض ).
و نـيز ((آگاه باشيد وعده خداوند (در مورد مجازات مجرمان ) حق است هرچند بسيارى از مردم (كـه ناآگاهى , سايه شوم بر روانشان افكنده ) اين حقيقت رانمى دانند)) (الا ان وعداللّه حق ولكن اكثرهم لا يعلمون ).
(آيـه ) ايـن آيه نيز تاكيد مجددى روى همين مساله حياتى است كه مى گويد: ((خداوند است كه زنده مى كند, و اوست كه مى ميراند)) (هو يحيى ويميت ).
بنابراين هم توانايى بر مرگ و ميراندن بندگان دارد و هم زنده كردن آنها براى دادگاه رستاخيز.
((و سرانجام همه شما به سوى او باز مى گرديد)) (واليه ترجعون ).
و پاداش همه اعمال خويش را در آنجا خواهيد يافت .