بازگشت

قسمتي از آيات عظمت خداوند


اين آيه بار ديگر به مساله توحيد و شرك كه يكى از مهمترين مباحث اسلام ومباحث اين سوره است بازگشته , مشركان را به محاكمه مى كشد و ناتوانى آنها را به ثبوت مى رساند.
نـخست مى گويد: ((آگاه باشيد تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند از آن خدا مى باشند)) (الا ان للّه من فى السموات ومن فى الا رض ).
جايى كه اشخاص ملك او باشند, اشيايى كه در اين جهان مى باشند به طريق اولى از آن او هستند, بنابراين او مالك تمام عالم هستى است .
سـپـس اضـافـه مـى كـنـد: ((و آنـها كه غير خدا را همتاى او مى خوانند از دليل ومنطقى پيروى نمى كنند)) و هيچ سند و شاهدى بر گفتار خود ندارند (وما يتبع الذين يدعون من دون اللّه شركا) .
((آنها تنها از پندار(ها و گمانهاى ) بى اساس پيروى مى كنند)) (ان يتبعون الا الظن ).
((بـلـكـه آنها فقط با مقياس حدس و تخمين سخن مى گويند, و دروغ مى گويند))! (وان هم الا يخرصون ).
اصـولا راسـتـى و صـدق بـراسـاس قطع و يقين استوار است و دروغ براساس تخمينها و پندارها و شايعه ها!.
(آيـه ) سپس براى تكميل اين بحث و نشان دادن راه خداشناسى , ودورى از شرك و بت پرستى , به گوشه اى از مواهب الهى كه نشانه عظمت و قدرت وحكمت ((اللّه )) است اشاره كرده , مى گويد: ((او كـسـى است كه شب را براى شما مايه آرامش قرار داد و روز را روشنى بخش )) (هوالذى جعل لكم الليل لتسكنوا فيه والنهار مبصرا).
آرى ! ((در ايـن نـظـام حساب شده آيات و نشانه هايى (از توانايى آفريدگاراست , اما) براى آنها كه گـوش شنوا دارند و حقايق را مى شنوند)) (ان فى ذلك لا يات لقوم يسمعون ) آنها كه مى شنوند و درك مى كنند, و آنها كه پس از درك حقيقت , آن را به كار مى بندند.
(آيه ) اين آيه نيز همچنان بحث با مشركان را ادامه داده يكى از دروغهاوتهمتهاى آنها را نسبت به ساحت مقدس خداوند بازگو مى كند, نخست مى گويد:((آنها گفتند: خداوند براى خود فرزندى اختيار كرده است )) ! (قالوا اتخذ اللّه ولدا).
اين سخن را در درجه اول مسيحيان در مورد حضرت ((مسيح )) سپس بت پرستان عصر جاهلى در مورد ((فرشتگان )) كه آنها را دختران خدا مى پنداشتند, ويهود در مورد ((عزير)) مى گفتند.
قـرآن از دو راه به آنها پاسخ مى گويد: نخست اين كه : ((خداوند از هر عيب ونقص منزه است , و از همه چيز بى نياز است )) (سبحانه هو الغنى ).
اشـاره به اين كه نياز به فرزند يا به خاطر احتياج جسمانى به نيرو, و كمك اوست , و يابه خاطر نياز روحـى و عـاطفى , از آنجا كه خداوند از هر عيب و نقصى و از هر كمبودو ضعفى منزه است و ذات پاكش يك پارچه غنا و بى نيازى است ممكن نيست براى خود فرزندى انتخاب كند.
((او مالك همه موجوداتى است كه در آسمانها و زمين است )) (له ما فى السموات وما فى الا رض ).
دومين پاسخى را كه قرآن به آنها مى گويد اين است كه : هر كس ادعايى داردبايد دليلى بر مدعاى خـود اقـامه كندS( آيا شما بر اين سخن دليلى داريد ؟ نه ((هيچ دليلى نزد شما براى اين مدعا وجود ندارد)) (ان عندكم من سلطان بهذا).
بـا اين حال ((آيا به خدا نسبتى مى دهيد كه (حداقل ) از آن آگاهى نداريد))(اتقولون على اللّه مالا تعلمون ).
(آيه ) در اين آيه سرانجام شوم افترا و تهمت بر خدا را بازگو مى كندS( روى سخن را متوجه پيامبرش كـرده و مـى گويد: ((به آنها بگو: كسانى كه بر خدا افترامى بندند و دروغ مى گويند هرگز روى رستگارى را نخواهند ديد)) (قل ان الذين يفترون على اللّه الكذب لا يفلحون ).
(آيه ) فرضا كه آنها بتوانند با دروغها و افتراهاى خود چند صباحى به مال و منال دنيا برسند ((اين تنها يك متاع زودگذر اين جهان است , سپس بازگشتشان به سوى ماست و ما عذاب شديد را در مقابل كفرشان به آنها مى چشانيم )) (متاع فى الدنيا ثم الينا مرجعهم ثم نذيقهم العذاب الشديد بما كانوا يكفرون ).