بازگشت

سومين مرحله مبارزه موسي با طاغوت مصر


در آغـاز وضع نخستين گروه ايمان آورندگان به موسى را بيان مى كند ومى گويد: ((بعد از اين (ماجرا) هيچ گروهى به موسى ايمان نياوردند مگر گروهى ازفرزندان قوم او)) (فما آمن لموسى الا ذرية من قومه ).
اين گروه كوچك و اندك كه به مقتضاى ظاهر كلمه ((ذرية )) بيشتر از جوانان ونوجوانان تشكيل مـى شـدند, تحت فشار شديدى از ناحيه فرعون و اطرافيانش قرارداشتند, و هر زمان ((از اين بيم داشـتـنـد كه دستگاه فرعونى (با فشارهاى شديدى كه روى مؤمنان وارد مى كرد) آنان را وادار به ترك آيين و مذهب موسى كند)) (على خوف من فرعون وملا ئهم ان يفتنهم ).
چرا كه ((فرعون مردى بود كه در آن سرزمين برترى جويى داشت )) (وان فرعون لعال فى الا رض ).
((و اسرافكار و تجاوزكار بود)) و هيچ حد و مرزى را به رسميت نمى شناخت (وانه لمن المسرفين ).
(آيـه ) بـه هر حال موسى براى آرامش فكر و روح آنها با لحنى محبت آميزبه آنان گفت : ((اى قوم مـن ! اگـر شـمـا به خدا ايمان آورده ايد, و در گفتار خود و ايمان واسلام خود صادقيد, بايد بر او توكل و تكيه كنيد)) و از امواج و طوفان بلا نهراسيد,چرا كه ايمان از توكل جدا نيست (وقال موسى يا قوم ان كنتم آمنتم باللّه فعليه توكلوا ان كنتم مسلمين ).
حقيقت ((توكل )) واگذارى كار به ديگرى و انتخاب او به وكالت است .
مـفـهـوم تـوكـل اين نيست كه انسان دست از تلاش و كوشش بردارد بلكه مفهوم آن اين است كه هـرگاه نهايت تلاش و كوشش خود را به كار زد و نتوانست مشكل را حل كند, وحشتى به خود راه نـدهـد, و با اتكا به لطف پروردگار و استمداد از ذات پاك وقدرت بى پايان او, ايستادگى به خرج دهد, و به جهاد پى گير خود همچنان ادامه دهد.
(آيه ) اين مؤمنان راستين دعوت موسى را به توكل اجابت كردند, ((وگفتند: ما تنها بر خدا توكل داريم )) (فقالوا على اللّه توكلنا).
سـپـس از ساحت مقدس خدا تقاضا كردند كه از شر دشمنان و وسوسه ها وفشارهاى آنان در امان باشند, و عرضه داشتند: ((پروردگارا ما را وسيله فتنه وتحت تاثير و نفوذ ظالمان و ستمگران قرار مده )) (ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظالمين ).
(آيه ) ((پروردگارا ! ما را به رحمت خود از قوم بى ايمان رهايى بخش ))(ونجنا برحمتك من القوم الكافرين ).