بازگشت

ترديد به خود راه مده


چون در آيات گذشته قسمتهايى از سرگذشتهاى انبيا و اقوام پيشين ذكرشده بود, و ممكن بود بعضى از مشركان و منكران دعوت پيامبر(ص ) در صحت آن ترديد كنند, قرآن از آنها مى خواهد كه بـراى فهم صدق اين گفته ها به اهل كتاب مراجعه كنند, و چگونگى را از آنها بخواهند, چرا كه در كتب آنها بسيارى از اين مسائل آمده است .
ولـى بـه جـاى ايـن كه روى سخن را به مخالفان كند, پيامبر را مخاطب ساخته چنين مى گويد: ((اگـر از آنـچـه بـر تو نازل كرديم در شك و ترديد هستى از كسانى كه كتب آسمانى را قبل از تو مى خوانند بپرس )) (فان كنت فى شك مما انزلنا اليك فاسئل الذين يقرؤن الكتاب من قبلك ) تا از ايـن طريق ثابت شود كه ((آنچه بر تو نازل شده حق است و از طرف پروردگار)) (لقد جاك الحق من ربك ).
((بنابراين هيچ گونه شك و ترديد هرگز به خود راه مده )) (فلا تكونن من الممترين ).
(آيـه ) در ايـن آيه اضافه مى كند: اكنون كه آيات پروردگار و حقانيت اين دعوت بر تو آشكار شده اسـت ((در صـف كسانى كه آيات الهى را تكذيب كرده اندمباش كه از زيانكاران خواهى شد)) (ولا تكونن من الذين كذبوا بيات اللّه فتكون من الخاسرين ).
در واقـع , در آيـه قـبـل مـى گـويد اگر ترديد دارى , از آنها كه آگاهى دارند بپرس , ودر اين آيه مى گويد اكنون كه عوامل ترديد برطرف شد بايد در برابر اين آيات تسليم باشى , وگرنه مخالفت با حق , نتيجه اى جز خسران و زيان در بر نخواهد داشت .
(آيه ) سپس به پيامبر(ص ) اعلام مى كند كه در ميان مخالفان تو گروهى متعصب و لجوج هستند كه انتظار ايمان آنها بيهوده است , آنها از نظر فكرى چنان مسخ شده اند, و آنقدر در راه باطل گام بـرداشته اند كه وجدان بيدار انسانى را بكلى ازدست داده و به موجودى نفوذناپذير تبديل شده اند, منتها قرآن اين موضوع را با اين تعبير بيان مى كند: ((كسانى كه فرمان پروردگارت بر آنها ثابت و مسجل شده , ايمان نخواهند آورد)) (ان الذين حقت عليهم كلمت ربك لا يؤمنون ).
(آيـه ) ((و حـتى اگر تمام آيات و نشانه هاى پروردگار به سراغ آنها بيايد(ايمان نخواهند آورد) تا زمـانـى كـه عـذاب اليم الهى را با چشم خود ببينند)) كه آن زمان ايمان برايشان اثرى ندارد (ولو جاتهم كل آية حتى يروا العذاب الا ليم ).