بازگشت

تربيت و اندرز


در آيات گذشته سخن از اين بود كه ايمان بايد جنبه اختيارى داشته باشد نه اضطرارى و اجبارى , بـه هـمـيـن مـنـاسـبـت در ايـن آيه راه تحصيل ايمان اختيارى رانشان مى دهد و به پيامبر(ص ) مى فرمايد: ((به آنها بگو: درست بنگريد و ببينيد درآسمان و زمين چه نظام حيرت انگيز و شگرفى اسـت )) كـه هـر گـوشـه اى از آن دليلى برعظمت و قدرت و علم و حكمت آفريدگار است (قل انظروا ما ذا فى السموات والا رض ).
ايـن جـمـلـه بـه روشـنى مساله جبر و سلب آزادى اراده را نفى مى كند و مى گويد:ايمان نتيجه مطالعه جهان آفرينش است يعنى اين كار به دست خود شماست .
سپس اضافه مى كند ولى با اين همه آيات و نشانه هاى حق باز جاى تعجب نيست كه گروهى ايمان نياورند, چرا كه آيات و نشانه ها و اخطارها و انذارها تنها به درد كسانى مى خورد كه آمادگى براى پذيرش حق دارند ((اما اين آيات و انذارها به حال كسانى كه به خاطر لجاجت ايمان نمى آورند مفيد نخواهد بود)) !(وما تغنى الا يات والنذور عن قوم لا يؤمنون ).
(آيه ) سپس در اين آيه با لحنى تهديدآميز اما در لباس سؤال و استفهام مى گويد: ((آيا (اين گروه لجوج و بى ايمان ) جز اين انتظار دارند كه سرنوشتى هماننداقوام طغيانگر و گردنكش پيشين كه گرفتار مجازات دردناك الهى شدند پيدا كنند))سرنوشتى همچون فراعنه و نمرودها و شدادها و اعوان و انصارشان ! (فهل ينتظرون الا مثل ايام الذين خلوا من قبلهم ).
و در پايان آيه به آنها اخطار مى كند و مى گويد: ((اى پيامبر ! به آنها بگو: اكنون (كه شما در چنين مـسـيـرى هـسـتـيد و حاضر به تجديد نظر نيستيد) شما در انتظاربمانيد و من نيز با شما انتظار مى كشم )) (قل فانتظروا انى معكم من المنتظرين ).
شـمـا در انـتـظار درهم شكستن دعوت حق , و ما در انتظار سرنوشت شوم ودردناكى براى شما, همچون سرنوشت اقوام مستكبر پيشين !.
(آيـه ) سـپـس براى اين كه چنين توهمى پيش نيايد كه خدا به هنگام مجازات تر و خشك را با هم مـى سـوزانـد, اضـافـه مـى كـنـد: ((سـپس (هنگام آماده شدن مقدمات مجازات اقوام گذشته ) فرستادگان خود و كسانى را كه به آنها ايمان مى آوردند نجات و رهايى مى بخشيديم )) (ثم ننجى رسلنا والذين آمنوا).
و در پـايـان مى گويد: اين اختصاص به اقوام گذشته و رسولان و مؤمنان پيشين نداشته است ((و هـمـيـن گـونـه , بـر مـا حق است كه مؤمنان به تو را نيز رهايى بخشيم ))(كذلك حقا علينا ننج المؤمنين ).