بازگشت

چهار اصل مهم در دعوت انبيا


ايـن سـوره بـا بيان اهميت اين كتاب بزرگ آسمانى شروع مى شود, تا مردم به محتويات آن بيشتر توجه كنند.
ذكـر حـروف مـقـطـعـه خـود دلـيلى است بر اهميت اين كتاب بزرگ آسمانى كه باتمام اعجاز و عـظـمـتش از حروف مقطعه ساده اى كه در اختيار همگان است همچون ((الف , لام , را)) تشكيل شده است (الر).
و به دنبال اين حروف مقطعه يكى از ويژگيهاى قرآن مجيد را با دو جمله بيان مى كند, نخست اين كه : ((كتابى است كه تمام آياتش متقن و مستحكم است )) (كتاب احكمت آياته ).
و ((سـپـس شرح و تفصيل (تمام نيازمنديهاى انسان در زمينه زندگى فردى واجتماعى , مادى و معنوى , در آن ) بيان شده است )) (ثم فصلت ).
ايـن كـتاب بزرگ با اين ويژگى از سوى چه كسى نازل شده است ؟ ((از نزدخدايى كه هم حكيم است و هم آگاه )) (من لدن حكيم خبير).
(آيـه ) در ايـن آيـه مـهمترين و اساسى ترين محتواى قرآن يعنى توحيد ومبارزه با شرك را به اين صـورت بـيـان مى كند: نخستين دعوت من اين است كه ((جزخداوند يگانه يكتا را نپرستيد)) (الا تعبدوا الا اللّه ).
و دومين برنامه دعوتم اين است كه : ((من براى شما از سوى او نذير و بشيرم ))(اننى لكم منه نذير وبشير).
در بـرابر نافرمانيها و ظلم و فساد و شرك و كفر, شما را بيم مى دهم , و ازعكس العمل كارهايتان و مـجـازات الـهـى بـرحـذر مـى دارم , و در بـرابر اطاعت و پاكى وتقوا شما را بشارت به سرنوشتى سعادتبخش مى دهم .
(آيـه ) سـومـيـن دعوتم اين است كه : ((از گناهان خويش استغفار كنيد)) و ازآلودگيها خود را شستشو دهيد (وان استغفروا ربكم ).
و چهارمين دعوتم اين است كه : ((به سوى او باز گرديد)) (ثم توبوا اليه ).
و پـس از شـسـتـشـوى از گـناه و پاك شدن در سايه استغفار, خود را به صفات الهى بياراييد كه بازگشت به سوى او چيزى جز اقتباس از صفات او نيست .
سـپـس نـتـيجه هاى عملى ((موافقت )) يا ((مخالفت )) با اين چهار دستور را چنين بيان مى كند: هرگاه به اين برنامه ها جامه عمل بپوشانيد خداوند ((تا پايان عمر شما رااز زندگانى سعادتبخش اين دنيا بهره مند و متمتع مى سازد)) (يمتعكم متاعا حسنا الى اجل مسمى ).
بـنابراين S( مذهب پيش از آن كه سراى آخرت را آباد كند, آبادكننده سراى دنياست و از آن بالاتر اين كه به هركس به اندازه كارش , بهره مى دهد و تفاوت مردم را در چگونگى عمل به اين چهار اصل به هيچ وجه ناديده نمى گيرد, بلكه ((به هر صاحب فضيلتى به اندازه فضيلتش عطا مى كند)) (ويؤت كل ذى فضل فضله ).
((و امـا اگر راه مخالفت را پيش گيريد, و (در برابر اين دستورهاى چهارگانه عقيدتى و عملى ) سـرپيچى كنيد, من از عذاب روز بزرگى بر شما بيمناكم )) همان روزكه در دادگاه بزرگ عدل الهى حضور مى يابيد (وان تولوا فانى اخاف عليكم عذاب يوم كبير).
(آيـه ) بـه هـر حـال بـدانـيـد كـه هـر كـس باشيد, و در هر مقام و منزلتى قرارگيريد, سرانجام ((بازگشت همه شما به سوى خداست )) (الى اللّه مرجعكم ).
و اين جمله اشاره به اصل پنجمى از اصول تفصيلى قرآن يعنى مساله معاد ورستاخيز است .
امـا هيچ گاه فكر نكنيد كه قدرت شما در برابر قدرت خدا اهميتى دارد, يامى توانيد از فرمان او, و دادگـاه عـدالتش فرار كنيد, و نيز تصور نكنيد كه او نمى توانداستخوانهاى پو سيده شما را بعد از مرگ جمع آورى كند, و لباس حيات و زندگى نوينى بر آن بپوشاند ((چرا كه او بر همه چيز قادر و تواناست )) (وهو على كل شى قدير).
(آيـه ) اين آيه بطوركلى اشاره به يكى از كارهاى احمقانه دشنان اسلام وپيامبر(ص ) مى كند كه با اسـتـفاده از روش نفاق آميز و دوركشى از حق مى خواستندماهيت خود را از نظرها پنهان سازند تا گفتار حق را نشنوند.
لذا مى گويد: ((آگاه باشيد ! آنها (سرها را به هم نزديك ساخته و)سينه هايشان را در كنار هم قرار مـى دهـنـد تـا خـود (و سـخنان خويش ) را از او (پيامبر)پنهان دارند)) (الا انهم يثنون صدورهم ليستخفوا منه ).
تـعـبـيـر ((يـثـنـون )) ممكن است اشاره به هرگونه ((مخفى كارى )) ظاهرى و باطنى دشمنان پيامبر(ص ) باشد.
لـذا قـرآن بـلافـاصله اضافه مى كند: ((آگاه باشيد آنها هنگامى كه خود را درجامه هايشان پنهان مى دارند پروردگار پنهان و آشكار آنان را مى داند)) (الا حين يستغشون ثيابهم يعلم ما يسرون وما يعلنون ).
((چرا كه او از اسرار درون سينه ها آگاه است )) (انه عليم بذات الصدور).