بازگشت

سرگذشت تكان دهنده نوح و قومش


هـمـان گونه كه در آغاز سوره بيان كرديم در اين سوره , قسمتهاى قابل ملاحظه اى از تاريخ انبيا پيشين بيان شده است :.
نـخست از داستان ((نوح ))(ع ) پيامبر اولواالعزم شروع مى كند و ضمن 26 آيه نقاط اساسى تاريخ او را به صورت تكان دهنده اى شرح مى دهد.
در ايـن آيه نخستين مرحله اين دعوت بزرگ را بيان كرده و مى گويد: ((ما نوح را به سوى قومش فـرسـتاديم , (او به آنها اعلام كرد) كه من بيم دهنده آشكارى هستم ))(ولقد ارسلنا نوحا الى قومه انى لكم نذير مبين ).
(آيـه ) در ايـن آيـه پـس از ضربه نخستين , محتواى رسالت خود را در يك جمله خلاصه مى كند و مى گويد: رسالت من اين است ((كه غير از اللّه ديگرى راپرستش نكنيد)) (ان لا تعبدوا الا اللّه ).
و بلافاصله پشت سر آن همان مساله انذار و اعلام خطر را تكرار مى كند ومى گويد: ((من بر شما از عذاب روز دردناكى بيمناكم )) (انى اخاف عليكم عذاب يوم اليم ).
در حـقيقت توحيد و پرستش اللّه (خداى يگانه يكتا) ريشه و اساس و زيربناى تمام دعوت پيامبران است .
اگر براستى همه افراد جامعه جز ((اللّه )) را پرستش نكنند و در مقابل انواع بتهاى ساختگى اعم از بـتـهـاى بـرونـى و درونى , خودخواهيها, هوى و هوسها,شهوتها, پول و مقام و جاه و جلال و زن و فرزند سر تعظيم فرود نياورند, هيچ گونه نابسامانى در جوامع انسانى وجود نخواهد آمد.
(آيـه ) اكـنون ببينيم نخستين عكس العمل طاغوتها و خودكامگان وصاحبان زر و زور آن عصر در برابر اين دعوت بزرگ و اعلام خطر آشكار چه بود؟.
آنها سه پاسخ در برابر دعوت نوح دادند.
نـخـسـت ((اشـراف و ثـروتـمـنـدان كـافـر فوم او (نوح ) گفتند: ما تو را جز انسانى همانند خود نـمى بينيم )) (فقال الملا الذين كفروا من قومه ما نريك الا بشرا مثلنا)در حالى كه رسالت الهى را بـايد فرشتگان بدوش كشند, به گمان اين كه مقام انسان ازفرشته پايين تر است و يا درد انسان را فرشته بهتر از انسان مى داند!.
دلـيـل ديـگـر آنـها اين بود كه گفتند: اى نوح ! ((ما در اطراف تو, و در ميان آنها كه از توپيروى كـرده انـد كـسى جز يك مشت اراذل و جوانان كم سن و سال ناآگاه و بى خبر كه هرگز مسائل را بررسى نكرده اند نمى بينيم )) (وما نريك اتبعك الا الذين هم اراذلنابادى الراى ).
بـالاخـره سومين ايراد آنها اين بود كه مى گفتند قطع نظر از اين كه تو انسان هستى نه فرشته , و عـلاوه بر اين كه ايمان آورندگان به تو نشان مى دهد كه دعوتت محتواى صحيحى ندارد ((اصولا مـا هيچ گونه برترى براى شما بر خودمان نمى بينيم تا به خاطر آن از شما پيروى كنيم )) (وما نرى لكم علينا من فضل ).
و به همين دليل ((ما گمان مى كنيم كه شما دروغگو هستيد)) (بل نظنكم كاذبين ).
(آيـه ) در ايـن آيه پاسخهاى منطقى نوح را در برابر اين ماجراجويان بيان مى كند ((نوح گفت : اى قـوم مـن ! اگـر مـن داراى دليل و معجزه آشكارى از سوى پروردگارم باشم , و مرا در انجام اين رسـالـت مـشـمـول رحـمت خود ساخته باشد, واين موضوع بر اثر عدم توجه بر شما مخفى مانده بـاشـد)) آيـا بـاز هم رسالت مرا انكارمى كنيد (قال يا قوم اريتم ان كنت على بينة من ربى وآتينى رحمة من عنده فعميت عليكم ).
و در پـايان آيه مى گويد: ((آيا من مى توانم شما را بر پذيرش اين بينه روشن مجبور سازم در حالى كـه (خـود شـمـا آمـادگى نداريد و) از پذيرش و حتى تفكر وانديشه پيرامون آن كراهت داريد)) (انلزمكموها وانتم لها كارهون ).