بازگشت

من هيچ فرد با ايماني را طرد نمي كنم


اين آيه نيز دنباله پاسخگويى به بهانه جوييهاى قوم نوح است .
نخست يكى از دلائل نبوت را كه نوح براى روشن ساختن قوم تاريكدل بيان كرده , بازگو مى كند: ((اى قوم من ! در برابر اين دعوت از شما مال و ثروت و اجر وپاداشى مطالبه نمى كنم )) (ويا قوم لا اسئلكم عليه مالا ).
((اجر و پاداش من تنها بر خداست )) (ان اجرى الا على اللّه ).
خدايى كه مرا مبعوث به نبوت ساخته و مامور به دعوت خلق كرده است .
و اين ميزان و الگويى است براى شناخت رهبران راستين , از فرصت طلبان دروغين ,كه هرگامى را برمى دارند بطورمستقيم يا غيرمستقيم هدف مادى از آن دارند.
سـپس در پاسخ آنها كه اصرار داشتند نوح ايمان آورندگان فقير و يا كم سن وسال را از خود براند بـا قـاطـعـيت مى گويد: ((من هرگز كسانى را كه ايمان آورده اند طردنمى كنم )) (وما انا بطارد الذين آمنوا).
((چـرا كـه آنـهـا با پروردگار خويش ملاقات خواهند كرد)) و در سراى ديگر خصم من در برابر او خواهند بود (انهم ملا قوا ربهم ).
در پـايـان آيـه بـه آنها اعلام مى كند كه : ((من شما را مردمى جاهل مى دانم ))(ولكنى اريكم قوما تجهلون ).
(آيه ) در اين آيه براى توضيح بيشتر به آنها مى گويد: ((اى قوم من ! اگراين گروه باايمان را طرد كـنـم چـه كـسـى در برابر خدا (در آن دادگاه بزرگ عدالت وحتى در اين جهان ) مرا يارى خواهد كرد)) ؟! (ويا قوم من ينصرنى من اللّه ان طردتهم ).
طرد افراد صالح و مؤمن كار ساده اى نيست , آنها فرداى قيامت دشمن من خواهند بود و هيچ كس نـمـى تـواند در آنجا از من دفاع كند, و نيز ممكن است مجازات الهى در اين جهان دامن مرا بگيرد ((آيا انديشه نمى كنيد)) تا بدانيد آنچه مى گويم عين حقيقت است (افلا تذكرون ).
(آيـه ) آخـرين سخنى كه نوح در پاسخ ايرادهاى واهى قوم به آنها مى گويداين است كه اگر شما خـيـال مـى كنيد و انتظار داريد من امتيازى جز از طريق وحى واعجاز بر شما داشته باشم اشتباه است , با صراحت بايد بگويم كه : ((من نه به شمامى گويم خزائن الهى در اختيار من است )) و نه هر كارى بخواهم مى توانم انجام دهم (ولا اقول لكم عندى خزائن اللّه ).
((و نه مى گويم من فرشته ام )) (ولا اقول انى ملك ).
اين گونه ادعاهاى بزرگ و دروغين مخصوص مدعيان كاذب است , و هيچ گاه يك پيامبر راستين چنين ادعاهايى نخواهد كرد.
در پـايـان آيـه بـار ديـگر به موضوع ايمان آورندگان مستضعف پرداخته و تاكيد مى كندكه : ((من هرگز نمى توانم در باره اين افرادى كه در چشم شما حقيرند بگويم : خداوندخير و پاداش نيكى به آنها نخواهد داد)) (ولا اقول للذين تزدرى اعينكم لن يؤتيهم اللّه خيرا).
بـلكه به عكس خير اين جهان و آن جهان مال آنهاست , هر چند دستشان ازمال و ثروت تهى است , ايـن شـما هستيد كه بر اثر خيالات خام , خير را در مال و مقام يا سن و سال منحصر ساخته ايد و از حقيقت و معنى بكلى بيخبريد.
و به فرض كه گفته شما راست باشد و آنها اراذل و اوباش باشند ((خدا از درون جان آنها و نياتشان آگاهتر است )) (اللّه اعلم بما فى انفسهم ).
من كه جز ايمان و صداقت از آنها چيزى نمى بينم , و به همين دليل وظيفه دارم آنان را بپذيرم , من مامور به ظاهرم و بنده شناس خداست !.
و اگـر غـيـر از ايـن كـارى كـنم ((مسلما در اين صورت از ستمكاران خواهم بود))(انى اذا لمن الظالمين ).