بازگشت

پايان زندگي اين گروه ستمكار


سـرانـجـام هنگامى كه رسولان پروردگار نگرانى شديد لوط را مشاهده كردندكه در چه عذاب و شـكـنجه روحى گرفتار است , پرده از روى اسرار كار خودبرداشتند و به او ((گفتند: اى لوط ما فـرسـتادگان پروردگار توايم (نگران مباش , و بدان كه ) آنها هرگز دسترسى به تو پيدا نخواهند كرد)) ! (قالوا يا لوط انا رسل ربك لن يصلوا اليك ).
ايـن آگـاهـى لوط از وضع ميهمانان و ماموريتشان همچون آب سردى بود كه برقلب سوخته اين پـيـامـبر بزرگ ريخته شد و فهميد دوران اندوه و غم در شرف پايان است وزمان شادى ونجات از چنگال اين قوم ننگين حيوان صفت فرا رسيده است !.
ميهمانان بلافاصله اين دستور را به لوط دادند كه : ((تو همين امشب در دل تاريكى خانواده ات را با خود بردار و از اين سرزمين بيرون شو)) (فاسر باهلك بقطع من الليل ).
ولى مواظب باشيد كه ((هيچ يك از شما به پشت سرش نگاه نكند)) (ولا يلتفت منكم احد).
((تـنـهـا كـسـى كه از اين دستور تخلف خواهد كرد و به همان بلايى كه به قوم گناهكار مى رسد گرفتار خواهد شد همسر معصيت كار توست )) (الا امراتك انه مصيبها ما اصابهم ).
سـرانـجـام آخرين سخن را به لوط گفتند كه : ((لحظه نزول عذاب و ميعاد آنهاصبح است )) و با نخستين شعاع صبحگاهى زندگى اين قوم غروب خواهد كرد (ان موعدهم الصبح ).
اكـنـون بـرخـيزيد و هر چه زودتر شهر را ترك گوييد ((مگر صبح نزديك نيست ))(اليس الصبح بقريب ).
(آيـه ) سـرانـجـام لـحـظه عذاب فرا رسيد و به انتظار لوط پيامبر پايان داد,همان گونه كه قرآن مـى گـويـد: ((هـنـگـامى كه فرمان ما فرا رسيد آن سرزمين را زير و روكرديم , وبارانى از سنگ , ازگـلـهاى متحجر متراكم بر روى هم , بر سرآنها فرو ريختيم ))(فلما جا امرنا جعلنا عاليها سافلها وامطرنا عليها حجارة من سجيل منضود).
اينها كه همه چيز را وارونه كرده بودند ! بايد شهرشان هم واژگونه شود ! نه فقط زير و رو شود كه بارانى از سنگ , آخرين آثار حيات را در آنجا در هم بكوبد. بنابراين هر گروه منحرف و ملت ستم پيشه اى چنين سرنوشتى در انتظاراوست گاهى زير باران سنگريزه ها و گاهى زير ضربات بمبهاى آتش زا و زمانى زيرفشارهاى اختلافات كشنده اجتماعى , و بالاخره هركدام به شكلى و به صورتى .
(آيه ) ولى اين سنگها, سنگهاى معمولى نبودند بلكه ((سنگهايى بودندنشاندار, نزد پروردگار تو)) (مسومة عند ربك ).
امـا تـصـور نـكـنـيد كه اين سنگها مخصوص قوم لوط بودند ((آنها از هيچ قوم وجمعيت و گروه ستمكار و ظالمى دور نيستند)) (وما هى من الظالمين ببعيد).
ايـن قـوم مـنحرف هم بر خويش ستم كردند و هم بر جامعه شان , هم سرنوشت ملتشان را به بازى گرفتند و هم ايمان و اخلاق انسانى را