بازگشت

تهديدهاي متقابل شعيب و قومش


شـعيب اين پيامبر بزرگ كه به خاطر سخنان حساب شده و رسا و دلنشين به عنوان خطيب الانبيا لـقب گرفته , گفتارش را با صبر و حوصله و متانت و دلسوزى تمام ايراد كرد, اما ببينيم اين قوم گمراه چگونه به او پاسخ گفتند.
آنها با چهار جمله كه همگى حكايت از لجاجت و جهل و بى خبرى مى كردجواب دادند نخست اين كه : ((گفتند: اى شعيب ما بسيارى از حرفهاى تو رانمى فهميم )) (قالوا يا شعيب ما نفقه كثيرا مما تقول ).
اساسا سخنان تو سر و ته ندارد ! و محتوا و منطق با ارزشى در آن نيست كه مابخواهيم پيرامون آن بينديشيم !.
ديگر اين كه : ((ما تو را در ميان خود ضعيف و ناتوان مى بينيم )) (وانا لنريك فينا ضعيفا).
گـمان مكن اگر ما حساب تو را نمى رسيم به خاطر ترس از قدرت توست , ((اگرملاحظه قوم و قـبـيله ات (و احترامى كه براى آنها قائل هستيم ) نبود (تو را به بدترين صورتى به قتل مى رسانديم يعنى ) تو را سنگباران مى كرديم )) ! (ولولا رهطك لرجمناك ).
سرانجام گفتند: ((تو براى ما فردى نيرومند و شكست ناپذير نيستى )) (وماانت علينا بعزيز).
(آيه ).
شعيب بدون اين كه از سخنان زننده و توهينهاى آنها از جا در برود, با همان منطق شيوا و بيان رسا بـه آنـهـا چـنـيـن پـاسـخ ((گـفـت : اى قوم ! آيا اين چند نفر قوم وقبيله من نزد شما از خداوند عزيزترند))؟ (قال يا قوم ارهطى اعز عليكم من اللّه ).
شـمـا كـه بـه خـاطر فاميل من كه به گفته خودتان به من آزار نمى رسانيد چرابه خاطر ((خدا)) سخنانم را نمى پذيريد؟.
آيـا شـما براى خدا احترام قائليد ؟ ((با اين كه او و فرمان او را پشت سرانداخته ايد)) ؟ (واتخذتموه وراكم ظهريا).
و در پـايـان مـى گـويد: فكر نكنيد خداوند اعمال شما را نمى بيند و سخنانتان رانمى شنود, يقين بـدانيد كه : ((پروردگار من به تمام اعمالى كه انجام مى دهيد, احاطه دارد)) (ان ربى بما تعملون محيط).
(آيـه ) از آنـجـا كه مشركان قوم شعيب در آخر سخنان خود, او را تهديدضمنى به سنگسار كردن نمودند, شعيب موضع خويش را در برابر تهديد آنها چنين مشخص مى كند: ((اى قوم من ! (هر چه در قـدرت داريـد مضايقه ننمايد و) هر كارى از دستتان ساخته است انجام دهيد)) (ويا قوم اعملوا على مكانتكم ).
((من نيز كار خودم را مى كنم )) (انى عامل ).
((امـا بـه زودى خواهيد فهميد چه كسى گرفتار عذاب خواركننده خواهد شد (من ياشما) و چه كسى دروغگوست )) من يا شما ؟ (سوف تعلمون من ياتيه عذاب يخزيه ومن هو كاذب ).
((و حـال كـه چنين است , شما در انتظار بمانيد, من هم در انتظارم )) (وارتقبواانى معكم رقيب ) شـمـا در انتظار اين باشيد كه بتوانيد با قدرت و جمعيت و ثروت ونفوذتان بر من پيروز شويد من هم در انتظار اين هستم كه مجازات دردناك الهى به زودى دامان شما جمعيت گمراه را بگيرد و از صفحه گيتى براندازد!.