بازگشت

محتواي سوره


قبل از ورود در تفسير آيات اين سوره ذكر چند امر لازم است :
1ـ تـمـام آيـات اين سوره جز چند آيه كه در آخر آن آمده سرگذشت جالب وشيرين و عبرت انگيز پيامبر خدا يوسف (ع ) را بيان مى كند و به همين دليل اين سوره به نام يوسف ناميده شده است و نيز بـه همين جهت از مجموع 27 بار ذكر نام يوسف در قرآن 25 مرتبه آن در اين سوره است , و فقط و مورد آن در سوره هاى ديگر (سوره غافر آيه 34 و انعام آيه 84) مى باشد.
محتواى اين سوره بر خلاف سوره هاى ديگر قرآن همگى به هم پيوسته وبيان فرازهاى مختلف يك داستان است , كه در بيش از ده بخش با بيان فوق العاده گويا, جذاب , فشرده , عميق و مهيج آمده است .
گـرچـه داستان پردازان بى هدف , و يا آنها كه هدفهاى پست و آلوده اى دارندسعى كرده اند از اين سـرگـذشـت آمـوزنده يك داستان عشقى محرك براى هوسبازان بسازند و چهره واقعى يوسف و سـرگـذشـت او را مـسخ كنند, و حتى در شكل يك فيلم عشقى به روى پرده سينما بياورند ولى قـرآن كـه هـمـه چـيـزش الگو و ((اسوه ))است , در لابلاى اين داستان عاليترين درسهاى عفت و خـويـشـتن دارى و تقوا و ايمان و تسلط بر نفس را, منعكس ساخته آنچنان كه هر انسانى ـهرچند, بـارهـا آن راخـوانـده باشدـ باز به هنگام خواندنش بى اختيار تحت تاثير جذبه هاى نيرومندش قرار مى گيرد.
و بـه هـمين جهت قرآن نام زيباى ((احسن القصص )) (بهترين داستانها) رابر آن گذارده است , و در آن براى ((اولوالالباب )) (صاحبان مغز و انديشه ) عبرتها بيان كرده است .
2ـ دقـت در آيـات ايـن سوره اين واقعيت را براى انسان روشنتر مى سازد كه قرآن در تمام ابعادش مـعـجزه است , چرا كه قهرمانهايى كه در داستانها معرفى مى كندـقهرمانهاى واقعى و نه پندارى ـ هركدام در نوع خود بى نظيرند.
ابراهيم قهرمان بت شكن با آن روح بلند و سازش ناپذير در برابر طاغوتيان .
موسى آن قهرمان تربيت يك جمعيت لجوج در برابر يك طاغوت عصيانگر.
يوسف آن قهرمان پاكى و پارسايى و تقوا, در برابر يك زن زيباى هوسباز وحيله گر.
و از اين گذشته قدرت بيان وحى قرآنى در اين داستان آنچنان تجلى كرده كه انسان را به حيرت مـى انـدازد, زيـرا ايـن داسـتان چنانكه مى دانيم در پاره اى از موارد به مسائل بسيار باريك عشقى منتهى مى گردد, و قرآن بى آنكه آنها را درز بگيرد, و ازكنار آن بگذرد تمام اين صحنه ها را با ريزه كاريهايش طورى بيان مى كند كه كمترين احساس منفى و نامطلوب در شنونده ايجاد نمى گردد, در متن تمام قضايا واردمى شود اما در همه جا اشعه نيرومندى از تقوا و پاكى , بحثها را احاطه كرده است .