بازگشت

نقش داستان در زندگي انسانهاـ


بـا تـوجـه بـه اين كه قسمت بسيار مهمى از قرآن به صورت سرگذشت اقوام پيشين و داستانهاى گـذشـتـگـان بـيـان شـده اسـت , اين سؤال براى بعضى پيش مى آيدكه چرا يك كتاب تربيتى و انسان ساز اين همه تاريخ و داستان دار د؟.
اما توجه به چند نكته علت حقيقى اين موضوع را روشن مى سازد:.
1ـ تاريخ آزمايشگاه مسائل گوناگون زندگى بشر است , و آنچه را كه انسان درذهن خود با دلائل عقلى ترسيم مى كند در صفحات تاريخ به صورت عينى بازمى يابد.
2ـ از ايـن گـذشته تاريخ و داستان جاذبه مخصوصى دارد, و انسان در تمام ادوار عمر خود از سن كودكى تا پيرى تحت تاثير اين جاذبه فوق العاده است .
دلـيـل اين موضوع شايد آن باشد كه انسان قبل از آن كه , عقلى باشدحسى است و بيش از آنچه به مسائل فكرى مى انديشد در مسائل حسى غوطه وراست .
مـسـائل مـخـتـلـف زندگى هر اندازه از ميدان حس دور مى شوند و جنبه تجردعقلانى به خود مى گيرند سنگينتر و دير هضم تر مى شوند.
و از اين رو مى بينيم هميشه براى جا افتادن استدلالات عقلى از مثالهاى حسى استمداد مى شود و گـاهى ذكر يك مثال مناسب و به جا تاثير استدلال راچندين برابر مى كند و لذا دانشمندان موفق آنها هستند كه تسلط بيشترى بر انتخاب بهترين مثالها دارند.
3ـ داستان و تاريخ براى همه كس قابل فهم و درك است به همين دليل كتابى كه جنبه عمومى و هـمگانى دارد و از عرب بيابانى بى سواد نيمه وحشى گرفته تا فيلسوف بزرگ و متفكر همه بايد از آن استفاده كنندS( حتما بايد روى تاريخ وداستانها و مثالها تكيه نمايد.
مـجموعه اين جهات نشان مى دهد كه قرآن در بيان اين همه تاريخ و داستان بهترين راه را از نظر تعليم و تربيت پيموده است .