بازگشت

بارقه اميد و آغاز مشكلات


قـرآن داستان يوسف را از خواب عجيب و پر معنى او آغاز مى كند, زيرا اين خواب در واقع نخستين فراز زندگى پرتلاطم يوسف محسوب مى شود.
او يـك روز صـبح هنگامى كه بسيار كم سن و سال بود با هيجان و شوق به سراغ پدر آمد و پرده از روى حادثه تازه اى برداشت كه در ظاهر چندان مهم نبود.
((هـنـگامى كه يوسف به پدرش گفت : پدرم ! من در خواب يازده ستاره ديدم (كه از آسمان فرود آمـدنـد) و خـورشـيـد و ماه نيز (آنها را همراهى مى كردند) همگى راديدم كه در برابر من سجده مـى كـنـنـد)) (اذ قـال يـوسـف لا بيه يا ابت انى رايت احدعشر كوكبا والشمس والقمر رايتهم لى ساجدين ).
ابن عباس مفسر معروف اسلامى مى گويد: يوسف اين خواب را در شب جمعه كه مصادف شب قدر, (شعب تعيين سرنوشتها و مقدرات بود) ديد.
البته روشن است كه منظور از ((سجده )) در اينجا خضوع و تواضع مى باشدوگرنه سجده به شكل سجده معمولى انسانها در مورد خورشيد و ماه و ستارگان مفهوم ندارد.
(آيه ) اين خواب هيجان انگيز و معنى دار, يعقوب پيامبر را در فكر فرو بردخورشيد و ماه و ستارگاه آسـمـان ؟ آن هم يازده ستاره ؟ فرود آمدند و در برابرفرزندم يوسف سجده كردند, چقدر پرمعنى اسـت ؟ حتما خورشيد و ماه , من ومادرش (يا من و خاله اش ) مى باشيم , و يازده ستاره , برادرانش , قـدر و مـقـام فـرزنـدم آنـقـدر بـالا مى رود كه ستارگان آسمان و خورشيد و ماه سر بر آستانش مـى سـايند,آنقدر در پيشگاه خدا عزيز و آبرومند مى شود كه آسمانيان در برابرش خضوع مى كنند, چه خواب پرشكوه و جالبى ؟!.
لـذا با لحن آميخته با نگرانى و اضطراب اما توام با خوشحالى به فرزندش چنين ((گفت : فرزندم ! اين خوابت را براى برادرانت بازگو مكن )) (قال يا بنى لا تقصص رؤياك على اخوتك ).
((چرا كه آنها براى تو نقشه هاى خطرناك خواهند كشيد)) (فيكيدوا لك كيدا).
من مى دانم ((شيطان براى انسان دشمن آشكارى است )) (ان الشيطان للا نسان عدو مبين ).
او مـنـتـظر بهانه اى است كه وسوسه هاى خود را آغاز كند, به آتش كينه و حسددامن زند, و حتى برادران را به جان هم اندازد.
(آيـه ) ولـى ايـن خواب تنها بيانگر عظمت مقام يوسف در آينده از نظرظاهرى و مادى نبود, بلكه نـشـان مـى داد كه او به مقام نبوت نيز خواهد رسيد, چراكه سجده آسمانيان دليل بر بالا گرفتن مـقـام آسـمـانـى اوسـت , و لـذا پـدرش يـعـقـوب اضـافـه كرد: ((و اين چنين پروردگارت تو را برمى گزيند)) (وكذلك يجتبيك ربك ).
((و از تعبير خواب به تو تعليم مى دهد)) (ويعلمك من تاويل الا حاديث ).
((و نعمتش را بر تو و آل يعقوب تكميل مى كند)) (ويتم نعمته عليك وعلى آل يعقوب ).
((همان گونه كه پيش از اين بر پدرانت ابراهيم و اسحاق آن (نعمت ) را تمام كرد)) (كما اتمها على ابويك من قبل ابرهيم واسحق ).
آرى ! ((پروردگارت عالم است و از روى حكمت كار مى كند)) (ان ربك عليم حكيم ).
از درسـهايى كه اين بخش از آيات به ما مى دهد درس حفظ اسرار است , كه گاهى حتى در مقابل بـرادران نـيـز بـايـد عملى شود, هميشه در زندگى انسان اسرارى وجود دارد كه اگر فاش شود مـمـكـن اسـت آيـنـده او يـا جـامـعـه اش را به خطر اندازد,خويشتن دارى درحفظ اين اسرار يكى ازنشانه هاى وسعت روح وقدرت اراده است .
در حـديـثـى از امـام صـادق (ع ) مى خوانيم : ((اسرار تو همچون خون توست كه بايد تنها در عروق خودت جريان يابد)).