بازگشت

شرايط اجابت دعا


آيه قبل با ذكر دلايل روشن اين حقيقت را اثبات كرد كه شايسته عبوديت وبندگى تنها خداست و بـه دنبال آن در اينجا دستور مى دهد كه ((دعا و نيايش )) كه جان و روح عبادت است بايد در برابر خـدا انـجـام گـيـرد, نخست مى گويد: ((پروردگار خودرا از روى تضرع ودر پنهانى بخوانيد)) (ادعوا ربكم تضرعا وخفية ).
ايـن كه در آيه فوق دستور داده شده كه خدا را در ((خفيه )) و پنهانى بخوانيدبراى اين است كه از ((ريا)) دورتر, و به اخلاص نزديكتر, و توام با تمركز فكر و حضورقلب باشد.
و در پايان آيه مى فرمايد: ((او (خداوند) تجاوزكاران را دوست نمى دارد)) (انه لا يحب المعتدين ).
و اين جمله معنى وسيعى دارد كه هرگونه تجاوز را, اعم از فرياد كشيدن به هنگام دعا, و يا تظاهر و رياكارى , و يا توجه به غير خدا را به هنگام دعا, شامل مى شود.
(آيـه ) در ايـن آيـه اشاره به حكمى شده است كه در واقع يكى از شرايطتاثير دعا است , مى فرمايد: ((در روى زمـيـن فـساد مكنيد بعد از آن كه اصلاح شده است )) (ولا تفسدوا فى الا رض بعد اصلا حها) بنابراين هيچ گاه دعاى افراد مفسد وتبهكار به جايى نخواهد رسيد.
در روايـتـى از امـام بـاقـر(ع ) مى خوانيم : ((زمين فاسد بود و خداوند به وسيله پيامبر اسلام آن را اصلاح كرد)).
بار ديگر به مساله دعا مى پردازد و يكى ديگر از شرايط آن را بازگو مى كند,مى گويد: ((و خدا را با ترس و اميد بخوانيد)) (وادعوه خوفا وطمعا).
نـه آن چنان از اعمال خود راضى باشيد كه گمان كنيد هيچ نقطه تاريكى درزندگى شما نيست كه اين خود عامل عقبگرد و سقوط است , و نه آن چنان مايوس باشيد كه خود را شايسته عفو خدا و اجـابت دعا ندانيد, بلكه با دو بال ((بيم )) و((اميد)) به سوى او پرواز كنيد, اميد به رحمتش و بيم از مسؤوليتها و لغزشهاى خود.
و در پـايان آيه براى تاكيد بيشتر روى اسباب اميدوارى به رحمت خدا,مى گويد: ((رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است )) (ان رحمت اللّه قريب من المحسنين ).
در ايـن دو آيـه اشاره به پنج قسمت از شرايط قبولى دعا شده است : نخست اين كه از روى تضرع و در پنهانى باشد, ديگر اين كه از حد اعتدال تجاوز نكند, سوم اين كه با توليد فساد و تبهكارى همراه نگردد, چهارم اين كه توام با بيم و اميد متوازن باشد, پنجم اين كه با نيكوكارى توام گردد.
(آيـه ) در آيـات گـذشته اشاره هاى مكرر به مساله ((مبد)) يعنى توحيد وشناسايى پروردگار از روى اسـرار جهان آفرينش شد, و در اين آيه اشاره به مساله ((معاد)) و رستاخيز مى شود, تا اين دو بـحث يكديگر را تكميل كنند, و اين سيره قرآن است كه در بسيارى از موارد ((مبد)) و ((معاد)) را بـا هـم قـريـن مـى سـازد, نخست مى گويد: ((او كسى است كه بادها را پيشاپيش باران رحمتش هـمـچون بشارت دهنده اى (كه از قدوم مسافر عزيزى خبر مى دهد) مى فرستد)) (وهو الذى يرسل الرياح بشرا بين يدى رحمته ).
((بـادهايى كه از اقيانوسها برخاسته و ابرهاى سنگين بار و پرآب را با خودحمل مى كند)) (حتى اذا اقلت سحابا ثقالا ).
((در ايـن مـوقع آنها را به سوى سرزمينهاى مرده و خشك و سوزان مى رانيم )) وماموريت آبيارى اين تشنگان را به عهده آنها مى نهيم (سقناه لبلد ميت ).
((و به وسيله آن , آب حيات بخش را در همه جا فرو مى فرستيم )) (فانزلنا به الما) ((سپس به كمك اين آب انواع ميوه ها را از خاك تيره بيرون مى آوريم ))(فاخرجنا به من كل الثمرات ).
و بـه دنبال آن اضافه مى كند: ((اين چنين مردگان را از زمين بيرون مى آوريم )) ولباس حيات را در اندامشان مى پوشانيم (كذلك نخرج الموتى ).
ايـن مـثـال را بـراى آن آورديم كه نمونه معاد را در اين دنيا كه همه سال در برابرچشم شما تكرار مى شود به شما نشان دهيم ((تا شايد متذكر گرديد)) (لعلكم تذكرون ).
(آيـه ) در اين آيه براى اين كه گمان نشود يكنواخت بودن باران دليل آن است كه همه سرزمينها يـكـسـان زنـده شـونـد, و بـراى ايـن كـه روشن گردد, استعدادها وآمادگيهاى متفاوت سبب اسـتـفـاده هـاى مـختلف از مواهب الهى مى شود, مى گويد:((سرزمين شيرين و پاكيزه گياهان پربركت و مفيد و سودمند به اذن پرودگار, از آن مى رويد)) (والبلد الطيب يخرج نباته باذن ربه ).
((امـا زمـيـنـهـاى شـوره زار و خبيث و زشت , چيزى جز گياهان ناچيز و كم ارزش نمى روياند)) (والذى خبث لا يخرج الا نكدا).
و در پـايـان آيـه مـى فـرمـايـد: ((اين چنين آيات را براى كسانى كه شكرگزارند (و ازآن استفاده مى كنند و راه هدايت را مى پويند) بيان مى كنيم )) (كذلك نصرف الا يات لقوم يشكرون ).
آيـه فـوق در حقيقت اشاره به يك مساله مهم است و آن اين كه تنها ((فاعليت فاعل )) براى به ثمر رسيدن يك موضوع , كافى نيست بلكه استعداد و ((قابليت قابل ))نيز شرط است .