بازگشت

حمايت خدا در لحظات بحراني ـ


درس بـزرگ ديگرى كه اين بخش از داستان يوسف به ما مى دهد, همان حمايت وسيع پروردگار اسـت كـه در بحرانى ترين حالات به يارى انسان مى شتابد وبه مقتضاى ((يجعل له مخرجا ويرزقه مـن حـيـث لا يحتسب )) از طرقى كه هيچ باورنمى كرد روزنه اميد براى او پيدا مى شود و شكاف پـيراهنى سند پاكى و برائت اومى گردد, همان پيراهن حادثه سازى كه يك روز, برادران يوسف را در پـيـشـگـاه پـدربـه خـاطـر پـاره نـبودن رسوا مى كند, و روز ديگر همسر هوسران عزيزمصر را بـه خاطرپاره بودن , و روز ديگر نور آفرين ديده هاى بى فروغ يعقوب است , و بوى آشناى آن ,همراه نـسـيـم صـبـحـگاهى از مصر به كنعان سفر مى كند, و پير كنعانى را بشارت به قدوم موكب بشير مى دهد!.
بـه هـر حـال خـداوند الطاف خفيه اى دارد كه هيچ كس از عمق آن آگاه نيست , وبه هنگامى كه نـسيم اين لطف مى وزد, صحنه ها چنان دگرگون مى شود كه براى هيچ كس حتى هوشمندترين افراد قابل پيش بينى نيست .